۱۳۹۶ خرداد ۳۰, سه‌شنبه

به بهانه سال‌روز کشته شدن ندا آقا سلطان

به بهانه سال‌روز کشته شدن ندا آقا سلطان
همین امروز بود! ۳۰ خرداد ۸۸ ساعت ۱۹۹... مردم به دنبال احقاق حق خود در خیابان تجمع مسالمت‌آمیز کرده بودند که ناگهان گلوله خشونت قلب سرشار از امید و آرزوی دختری را شکافت. خیابان کارگر غرق در خون شد. نام آن دختر ندا بود. مردم دنیا شاهد یکی از تراژیک ترین مرگ‌های عصر خود بودند. مرگی برای آزادی، مرگی برای احقاق حق. خون گرم ندا، چهره معصوم اش را سرخ گون کرد. فریاد بمان، بمان استادش در کنار شیون اطرافیان او را بدرقه‌ای تلخ می‌کرد تا خیابان کارگر سنگینی داغ ندا را برای همیشه بر پیشانی‌اش حس کند.


ندا نماینده‌ی نسلی شد که مثل او می‌اندیشید. دختری که آرام ننشست، به خاطر بیان عقیده‌اش به ضرب گلوله پلیس انتظامی کشته شد و دوربین‌ها لحظه‌ی تیرخوردنش را ثبتش کردند. آن قدر از او ترسیدند که سعی کردند به سرعت درباره‌اش فیلم بسازند تا حقیقت را پنهان کنند.
 با کشته شدن او، فقط یک نفر کشته نشد: نسلی از انسان‌هایی که می‌توانستند به مادربزرگ شجاع‌ و سربلندشان افتخار کنند، هرگز به دنیا نیامدند. اما خوشبختانه، شجاعت و سربلندی آموختنی‌ست و ندا فقط به خانواده‌ی خودش تعلق ندارد. کودکان نسل‌های آینده‌ در کتاب‌های درسی او را خواهند شناخت...

۱۳۹۶ خرداد ۲۸, یکشنبه

انتقاد مراجع تقلید از روحانی: مبنای ولایت رأی مردم نیست

چهارشنبه هفته گذشته، حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی به مناسبت نوزدهم ماه رمضان سخنانی در جمع پزشکان درباره حضرت علی و شیوه حکومت او ایراد کرد که اکنون اعتراض گروهی از آیات عظام را برانگیخته است. روحانی گفته بود:
« حکومت علی با خواست و اصرار مردم تشکیل شد و این در حالی بود که ایشان در برابر اصرار مردم به آنها فرمودند که حکومت عدل من برای شما سنگین است و باید به سراغ فرد دیگری بروید، اما در عین حال این را نیز گفتند که اگر شما مردم فرد دیگری را انتخاب کنید، من در اطاعت از او که شما مردم آن را برگزیدید، اولین نفر خواهم بود.»
ناصر مکارم شیرازی، یکی از مراجع تقلید قم در واکنش به این سخنان، حسن روحانی را متهم کرده که نظام اسلامی را وارونه نشان داده است:
«یکی از دولتمردان گفته است مبنای ولایت از دیدگاه امام علی نظر مردم بود و دموکراسی میراث این امام معصوم است، این حرف عجیبی است، او یک صفحه از نهج‌البلاغه را دیده و بقیه را ندیده است. ولی را باید خداوند تعیین کند. نباید بگوییم حاکم را رأی مردم تعیین می‌کند. دموکراسی برای غرب است. در آمریکا افراد با ثروت و تبلیغات، مغز مردم را شست‌وشو می‌دهند و رأی می‌آورند. امام با رأی مردم انتخاب نمی‌شود و نباید با یک صفحه نهج البلاغه، نظام حکومتی اسلام را دگرگون نشان بدهیم.»
علی خامنه‌ای شامگاه ۲۲ خرداد ضیافت افطاری برگزار کرده بود و سران قوا و گروهی از کارگزاران بلندپایه نظام را هم به این ضیافت دعوت کرده بود. رهبر جمهوری اسلامی در این ضیافت پرپیامد، از «تفسیرهای غلط از رأی مردم» و «تلاش برای تقسیم کردن مردم» و «دو قطبی کردن» جامعه انتقاد کرده و این اقدامات را به رفتار نخستین رئیس جمهوری ایران، ابوالحسن بنی‌صدر تشبیه کرده بود. بعد از این ضیافت بود که اختلافات بر سر اینکه حاکم کیست و حاکم را چه کسی انتخاب می‌کند – مردم یا خدا – اوج گرفته است.
محمد تقی مصباح یزدی نیز در واکنش به سخنان روحانی، رئیس جمهوری اسلامی را تلویحاً به کفرگویی متهم کرده است:
«برخی به صورت رسمی می‌گویند علی حکومت برخی را پذیرفت چون رأی مردم بود و بعد گفت هر که را شما قبول دارید من هم قبول دارم. آیا جریان اینگونه بوده است؟ بین ایمان و کفر و ثواب و خطا دیوار آنچنانی وجود ندارد و انسان باید هوشیار باشد، قرآن درباره برخی از کسانی که پشت سر پیامبر نماز می‌خواندند می‌فرماید این‌ها به کفر نزدیک‌تر هستند تا این که به ایمان نزدیک باشند، باید سعی کنیم که مسائل به خوبی تبیین شود. گاهی کار به جایی می‌رسد که مقام بزرگ مسئولی در کشور می‌گوید خود علی اعلام کرد که هرچه مردم بگویند من هم همان را می‌گویم و اگر مردم با کسی بیعت کردند من هم این کار را می‌کنم و این کار را انجام داد.»
 حسین نوری همدانی یکی دیگر از مراجع تقلید در دیدار با گروهی از بسیجیان، حسن روحانی را تلویحاً به خیانت و توطئه متهم کرده است:
«کسانی که سخن اختلاف‌انگیز بزنند و جامعه را دوقطبی کنند و کشور را از وحدت که از ضروریات جامعه امروز ما است دور کنند بی‌تردید در حال خیانت هستند. این کشور ولی فقیه دارد، اما عده‌ای در سخنرانی‌ها مکرر از امام و ولی فقیه صحبت می‌کنند، ولی در عمل خلاف فرمایش ایشان انجام می‌دهند. اگر معنای ولی فقیه را نمی‌دانید حداقل به درس‌های ولایت فقیه امام مراجعه کنید تا بفهمید ولی فقیه چیست و چه اختیاراتی دارد.»
علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در این کارزار که یک سویه آن هم به اهل تسنن برمی‌گردد در مقام دفاع از رئیس جمهوری اسلامی برآمده است. مطهری در یادداشتی در پاسخ نوشته است:
« مشروعیت امامت به معنی مورد نظر شیعه، از ناحیه خدا و رسول خداست،‌ اما شرط تحقق یک شاخه آن یعنی زعامت سیاسی و رهبری جامعه، رأی و نظر مردم و به عبارت دیگر مقبولیت شخص امام نزد مردم است.»
حسن روحانی بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سخنرانی‌های مکرر اعلام کرده است که مردم به راه و روشی که او پیشنهاد داده رأی داده‌اند. علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در ضیافت افطار با سران قوا و کارگزاران بلندپایه نظام درباره نحوه مدیریت کشور گفته بود اداره صحیح کشور در وهله اول نیازمند مشخص شدن «ملاک‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری» و در مرحله بعد، نیازمند «استفاده از تجربه‌های ۳۸ سال گذشته» است. به یک معنا: این ولی فقیه است که ملاک‌های تصمیم‌گیری را تعیین می‌کند. در هفته‌های گذشته امامان جمعه در خطبه‌های نماز جمعه به روحانی هشدار داده بودند که از ولی فقیه «جلو نیفتد.»

۱۳۹۶ خرداد ۱۸, پنجشنبه

خر خودتی آخوند حرامزاده ....

پشت پرده ها:
🔔🔔👌👌👌چند نکته که باید در مورد آن فکر کرد:
1.انتحاری حرم امام به جای اینکه وسط جمعیت خودشو منفجر کنه، توی حیاط و جای خلوت خودشو منفجر کرده
2.دو نفر توی مجلس یک ساعته دارند تیراندازی میکنند و هنوز گلوله دارند
3.ورود به مجلس با چندتا اسلحه بزرگ , مشکوکه
4.انتحاری حرم امام یک زن بوده
5.مجری خبر شبکه شش اعلام کرد بیشتر مصدومان از ناحیه کمر به پایین گلوله خوردند
6.عکسی که از ظاهر مهاجم مجلس منتشر شده شباهتی به داعش نداره
77.مدل حمله به مدل حمله های داعش نمی خوره، داعشی ها فکرمی کنند که هر چه بیشتر بکشند، تو بهشت بیشتر رستگار می شوند چون از تعداد کافران روی زمین کم کرده اند
8.چرا عوامل تروریستی۱۴ء۱۵۵خرداد که حرم خمینی شلوغ بود،سر و کله‌شان پیدا نشد؟؟
♦️♦️♦️میگن داعش مسئولیت رابر عهده گرفته، انگار سریع به حرف اربابانش گوش کرد, به نظر میاد اتاق فکر داعش در ایران و اتاق‌های فوق سری سپاه است.
♦️♦️این اگه داعش و حمله تروریستی بود، می رفت خودش را وسط جمعیت مثلا تو مترو منفجر می کرد، که واقعا ترور و ترس ایجاد کنه, در ضمن فرد تروريست تير به پا نمي زنه
📣📣📣‏داعش درحالی مسئولیت ⁦ حملات امروز تهران ⁩ رابرعهده گرفته که برخی حمله کنندگان سیانوربهمراه داشته‌اند/داعشی‌ها تاکنون هرگزازسیانوراستفاده نکرده اند
با اینکار دیگه خیالشون راحت شد که کسی حتی از ۵۰۰ متری مجلس هم رد نمیشه !
🔔🔔🔔ملت فریب این بازیها را نخورید
حمله کنندگان کشته شدند. به نظرمی آید کار خود نظام و بازیهای درون گروهی نظام بوده و گرنه سعی میشد انها را زنده بگیرند و در تلویزیون از انها شو تلویزیونی بگیرند.
 میخواهند بگویند ما صاحب اقتداریم، اگر آن حمله کنندگان قصد تخریب قبر خمینی را داشتند، روز ۱۴ خرداد این کار را میکردند که شلوغ بود، اگر داعشی بودند، وسط جمعیت روز ۱۴ خرداد، عده زیادی را منفجر می کردند، نه در گوشه خلوتی از حرم که کمترین خسارت زده شود.
و اگر قصد ورود به طویله اسلامی را داشتند به ساختمان مرکزی یورش میبردند نه به ساختمان اداری
 درتصویرنگاه کنید چراباهم فرق دارن

۱۳۹۶ خرداد ۱۱, پنجشنبه

نامه آتنا دائمی به مناسب پایان ۵۴ روز اعتصاب: اعتصاب غذا کردم که صدای بی صدایان باشم

نامه آتنا دائمی به مناسب پایان ۵۴ روز اعتصاب: اعتصاب غذا کردم که صدای بی صدایان باشم

خبرگزاری هرانا – آتنا دائمی کنشگر مدنی محبوس در زندان اوین امروز با محقق شدن مطالبه اش به ۵۴ روز اعتصاب غذای اعتراضی خود پایان داد. خانم دائمی به همین مناسبت نامه ای سرگشاده خطاب به افکار عمومی نوشته است که عینا در پی می آید. او در این نامه از دلایل اعتصاب غذا و آنچه گذشت سخن گفته و از همه افرادی که از او در این مدت حمایت کردند قدردانی کرده است.
متن کامل نامه آتنا دائمی به مناسبت پایان اعتصاب غذایش را در ادامه به نقل از هرانا بخوانید:
اعتصاب غذا کردم که صدای بی صدایان باشم، ابتدا پدرم را مورد آزار قرار دادند و بعد در پرونده جدید خواهرانم را به حبس محکوم کردند، حبسی ناعادلانه و کاملاً خلاف قوانین خودشان، تنها برای آزار و سکوت من. به عالیجنابان گفته بودم چه یک روز و چه یک سال،چه تعلیق و تعزیر بودن آن تفاوتی ندارد به نفس عمل گروگان گیری خانواده زندانی سیاسی و جانباخته راه آزادی اعتراض خواهم کرد و در این راه از مرگ هراسم نیست و مرگ اخرین سنگرم!
خواستم صدای تمام کسانی باشم که در تمام این سال ها خانوادگی گرفتار ظلم و جور شدند، خواهرانم بهانه ای بودند تا صدای مریم و رضا اکبری منفرد باشم که سی و نه سال پیش چهار خواهر و برادرشان تیرباران و امروز آن ها به جرم دادخواهی در زندانند،مریمی که بعد از هشت سال حبس بی مرخصی به تازگی توسط مامورین امنیتی احضار و تهدید به حبس مجدد شده ،گویی سایه ١۵سال حبس ناعادلانه مادر بر سر سه دختر نوجوانش کم است! خواستم صدای فاطمه مثنی باشم که ١٣ساله بود زندانی شد و سه برادرش اعدام شدند و حالا باز هم او و همسرش حسن صادقی هر کدام با١۵سال حبس در زندانند،خواستم صدای فریبا کمال آبادی و مهوش شهریاری باشم که ١٠سال از حبسشان مى گذرد و حتی نتوانستند در ازدواج فرزندانشان حضور یابند، خواستم صدای مادران زندانی باشم،صدای الهام فراهانی و عادل نعمیمى زوج زندانی که به تازگی پسرشان شمیم را بعد از ۴سال از زندان بدرقه آزادی کردند. خواستم صدای آزیتا رفیع زاده و پیمان کوشکباغی باشم که تنها فرزند ٧ساله شان بشیر بین اوین و رجایی شهر سرگردان است و خاطرات کودکی اش در زندان به ثبت میرسد!خواستم صدای مهدی وحسین هنرمندی باشم که برادرانه با هم حبس میکشند و اگر هنربند بودند و آلت دست دولتمردان ،قطعاً حالا آزاد بودند و صدای سازشان گوش دنیا را کر کرده بود!خواستم صدای زوجهای زندانی چون آفرین نیساری و کارن وفاداری باشم که اوین شده خانه مشترکشان، صدای آرش و گلرخ، آرشی که با داغ قتل مادر توسط امنیتی ها حالا زندگی مشترکش با گلرخ با حبسی سنگین بر دوش زیر سقف بندهای اوین سپری میشود، خواستم صدای خانواده دانشپورها باشم، صدای پدر و مادر بهنود رمضانی که پرسیدند چرا فرزندمان کشته شد و به حبس محکوم شدند، خواستم صدای منصوره بهکیش باشم که پرسید چرا ۶خواهر و برادرم تیرباران شدند و قبرشان کجاست اما با حبس سنگین پاسخ شنید یا خانواده زینالی که پرسیدند سعیدمان کجاست ولی بازداشت و زندانی شدند،خواستم صدای مادرمان شهناز باشم که گفت پسرم را کشتید و حالا به جای مجازات آمران و عاملان قتل مصطفی ، زندانیان سیاسی را ازاد کنید اما خودش یکی از آنها شد،خواستم صدای پیمان عارفی باشم که مظلومانه مادر و همسرش را در راه ملاقات زندان از دست داد یا مادر محسن قشقایی،خواستم صدای زانیار و لقمان مرادی باشم زانیاری که حبس بی ملاقات را به عذاب پدر و مادر ترجیح میدهد و جوانی اش زیر تیغ اعدام چه تلخ میگذرد!خواستم صدای تک تک زندانیان کردی باشم که غیورانه برای حفظ حرمت و نامرس و برای دور نگه داشتن خانواده از افکار پلید و تهدیدهای امنیتی به هر شکنجه و اعتراف اجباری تن دادند و راهی چوبه دار شدند،عزیزانی چون برادران دهقانی و بهرام و شهرام و حامد احمدی،و چه تلخ آمار بازداشت طایفه حسین پناهی ها در کردستان روز به روز افزایش می یابد!!!خواستم صدای مریم النگی باشم که همسرش محسن دکمه چی از بی توجهی در زندان جان داد و حالا مریم به خاطر توجه به همسرش در زندان است،خواستم صدای شبنم و فرزاد مددزاده ، ژیلا بنی یعقوب و بهمن امویی، نیکا و نوا خلوصی، کیوان و کامران رحیمیان و فاران حسامی باشم،صدای شمیس مهاجر و شهاب دهقان و خواستم صدای پرستو فروهر و معصومه دهقان باشم صدای سیامک و باقر نمازی محبوس در انفردای!

خواستم صدای تک تک کسانی باشم که از عدم امنیت ، پس از ازادی ترک وطن کردند ، چه کسی جز آنها و خانواده هایشان عمق سختی های تبعید اجباری را درک کردند؟!من با تمام وجود حتی خواستم صدای شکسته شدن سنگ قبر مادر شاهین نجفی باشم تا بگویم نه تنها ما منتقدین و مخالفین و زندانیان سیاسی در عدم امنیت به سر میبریم بلکه اعضای خانواده مان نیز علاوه بر تهدید و توهین و فشارهلی ناشی از آزار عزیزانشان تحت خطر بازداشت و حبس هستند.

پنجاه وچهار روز پیش در حالی اعتصاب غذاین را شروع کردم که نمیخواستم بار مضاعفی بر دوش هم بندیان درد کشیده ام باشم اما در آن روزهایی که تشنه قطره ای آب بودم، میدیدم که آنها هر روز و هر لحظه با تهوع های مداومم با من زندگی را بالا اوردند!شرمسار بودم از دیدن درد کشیدنم،فریادهای اعتراضشان به بی توجهی مسئولین و بهداری اوین به وضعیت جسمانی ام دیوارهای بند را لرزاند، تهدید و تنبیه شدند اما تنهایم نگذاشتند،در برابر یک به یک آنها سر تعظیم فرود می آورم.
پنجاه و چهار روز در حالی در اعتصاب غذا بودم که علاوه بر وخامت حالم پله های دادسرا و دادگاه ر بی تفاوتی مسئولین به وضعیتم، تازیانه ای شد بر تمام وجود اعضای خانواده ام، خانواده ای که ذره ذره با من آب شدند ولی با مقاوت کم نظیرشان و با همراهی شجاعانه شان ایستادند و صدایم شدند، از سوی وزارت اطلاعات تهدید شدند اما همچنان همراهی ام کردند، بوسه میزنم بر پاهای خسته پدرم و دستان مادرم که مادرانه مینوشت، بوسه میزنم بر چشمان اشکبار خواهرانم که نمیخواستند به خاطر انها اسیب ببینم ولی در واقع آنها بودند که به خاطر من، به خاطر آزار من مورد هدف شکارچیان سیری ناپذیر قرا گرفتند،ممنونم که همراهم بودند.
آری من خواستم صدای بی صدایان باشم اما در اوج تب و تاب انتخابات بود که زیر بار تبلیغات له شدم و این شما مردم شریف بودید که فریادم شدید و همراه و هم صدا با من و خانواده ام شدید، شما عزیزانی که نمیشناسم و شاید هرگز نشناسم یا دوستان و رفقایی ناب که همواره در کنارم بودند،اگر نبودید حالا بعد از پنجاه و چهار روز موفق نمیشدم،قطعا از خیلی ها باید نام ببرم و قدردانی کنم اما به خاطر امنیت معذورم!
پنجاه و چهار روز گذشت و من نه، در واقع شما پیروز شدید، با حمایت گسترده، با قلم هایتان، با فریادتان،با شعر و ترانه و نقاشی و به هر طریق ممکن پیروزی را رقم زدید، که برای همه ما شیرین است، از تمامی نهادهای حقوق بشری ممنونم.
من پس از پنجاه و چهار روز اعتصاب غذا به همراه شما موفق شدم که حکم تبرئه خواهرانم را به دست آورم و این آغاز راه است، آغاز راه ایستادن در برابر آزار و اذیت خانواده های زندانیان سیاسی یا خانواده های جانباختگان.
با کسب موفقیتی که با حمایت شما عزیزان و سروران میسر شد امروز٩۶/٣/١٠به این اعتصاب غذا پایان خواهم داد و از تک تک عزیزان همراه تشکر و قدر دانی می کنم.
به امید آزادی
آتنا دائمی
٩۶/٣/١٠
 بند زنان زندان اوین