۱۳۹۵ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

نامه روسای دانشگاه تگزاس به سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل: نگران جان امید کوکبی هستیم؛ آزادش کنید

رییس "سامانه‌ی دانشگاه‌های ایالت تگزاس" و رییس "دانشگاه تگزاس در آستین"، در نامه‌ای مشترک به سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد، خواهان آزادی امید کوکبی، دانشجوی زندانی این دانشگاه در ایران شدند.
"ویلیام مک‌رِیوِن" و "گرگوری ال. فِنوِس" در این نامه که نسخه‌ای از آن در اختیار "تقاطع" قرار گرفته، خطاب به غلام‌علی خوش‌رو نوشته‌اند: «ما با احترام، این نامه را می‌نویسیم تا نگرانی خود را از حبس و سلامت رو به وخامت امید کوکبی، یکی از دانشجویان سابق دوره‌ی تحصیلات تکمیلی دانشگاه‌مان که شهروند ایران است ابراز کنیم.»
آن‌ها در ادامه با اشاره به زندانی بودن امید کوکبی در ایران از آغاز سال ۲۰۱۱ و ابتلای وی به سرطان کلیه در زندان، گفته‌اند: «آقای کوکبی، در دوره‌ی تحصیل در دپارتمان فیزیک، یک عضو باارزش جامعه‌ی علمی، و یک محقق جوانِ آینده‌دار بود. ما در خصوص حبس، و حالا، شرایطی که زندگی وی را تهدید می‌کند، بسیار نگران هستیم.»
بلندپایه‌ترین مقام‌های دانشگاه تگزاس در پایان نوشته‌اند که به نمایندگی از اعضای هیات علمی و دانشجویان این دانشگاه، از دولت ایران می‌خواهند که امید کوکبی را به دلایل انسان‌دوستانه و پزشکی آزاد کند تا او بتواند درمان مناسب را دریافت کند و تحقیقاتش را در "دانشگاه تگزاس در آستین" از سر بگیرد.
آقایان مک‌ریون و فنوس از غلام‌علی خوش‌رو خواسته‌اند که این درخواست را به مقامات مربوطه در تهران ارجاع دهد و نتیجه را به اطلاع آن‌ها برساند.
در خبری مرتبط، گروهی از دانشجویان دانشگاه تگزاس در آستین نیز قصد دارند روز چهارشنبه (۲۷ اپریل-۸ اردیبهشت) برنامه‌ای را با خواست آزادی امید کوکبی برگزار کنند. در این برنامه که از ساعت ۵ عصر فردا در سالن "رابرت لی مور" این دانشگاه آغاز می‌شود، دانشجویان قرار است پیراهن‌هایی را با تصاویر امید کوکبی بپوشند و رو به دوربین برای وی پیام بفرستند. آن‌ها هم‌چنین طومار آزادی امید را که پیش‌تر به صورت آنلاین منتشر شده و تا کنون نزدیک به ۱۶هزار امضا دارد، امضا خواهند کرد. (اینجا:http://goo.gl/s9CQHH)
امید کوکبی پیش از بازداشت، پژوهش‌گر دوره پسادکترای دانشگاه آستین تگزاس در رشته فیزیک اتمی گرایش لیزر بود. او روز ۱۰ بهمن‌ماه ۱۳۸۹، زمانی که برای دیدار با خانواده‌اش در ایران به سر می برد، بعد از رد درخواست نهادهای نظامی-امنیتی برای هم‌کاری با پروژه‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی، توسط سپاه پاسداران بازداشت شد و بعد از ماه‌ها حبس انفرادی و بازجویی‌های پرفشار، از سوی دادگاه به دو اتهام «هم‌کاری با دولت متخاصم امریکا» و «تحصیل مال نامشروع» مجموعا به ۱۰ سال حبس محکوم گردید.
او روز ۱ اردیبهشت (۲۰ اپریل) بعد از نزدیک به دو سال دست‌وپنجه نرم کردن با خون‌ریزی و درد کلیه، تحت عمل جراحی قرار گرفت و طی آن، کلیه راست وی به علت وجود تومور بدخیم سرطانی به طور کامل از بدنش خارج شد.

نامه ۱۶ هزار نفر از سراسر جهان به بان کی‌ مون برای آزادی امید کوکبی

در حالی‌ که وضعیت سلامتی‌ امید کوکبی، دانشمند ایرانی‌، هر روز نگران کننده تر از روز قبل می‌‌شود امروز نزدیک به ۱۶ هزار نفر از چهره‌های شناخته شده، اعم از روزنامه نگاران و هنرمندان با نگارش نامه‌ای به بان کی‌ مون، دبیر کل سازمان ملل خواستار اقدام جدی او برای آزادی این زندانی بیمار شدند.
در ابتدای این نامه از بان کی‌ مون خواسته شده است به خاطر پاسداشت انسانیت و نیز مقامی که دارد در برابر این بی‌عدالتی واکنش نشان دهد.
در ادامه به دلیل بازداشت کوکبی اشاره شده است که صرفاً پس از سفر به ایران حاضر به همکاری با نهاد‌های ایرانی‌ نشد.
امید کوکبی در حال حاضر به بیماری سرطان مبتلا است و یک کلیه او با عمل جراحی از بدنش خارج شده است.
#FREEOMID

۲۷ سال حبس برای چهار روزنامه‌نگار بازداشت‌شده در پروژه "نفوذ"

دادگاه انقلاب اسلامی تهران، روز سه‌شنبه (۷ اردیبهشت-۲۶ اپریل)، چهار روزنامه‌نگار زندانی را بعد از شش ماه بازداشت موقت، مجموعا به ۲۷ سال حبس محکوم کرد.
محمد مقیسه، قاضی شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب، در حکم خود، آفرین چیت‌ساز، سینماگر و ستون‌نویس روزنامه‌ی دولتی "ایران" را به دو اتهام "اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور" و "ارتباط با دولت‌های بیگانه" به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم کرده است.
مقیسه هم‌چنین برای احسان مازندرانی، مدیرمسوول روزنامه‌ی "فرهیختگان" (متعلق به دانشگاه آزاد اسلامی) به دو اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" و "اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور"، محکومیت ۷ سال حبس صادر کرده است.
سامان صفرزایی (روزنامه‌نگار جوان حامی دولت روحانی) و داود اسدی نیز به اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور"، هر کدام به تحمل ۵ سال حبس محکوم شده‌اند.
این چهار نفر که هم‌اکنون در بندهای مختلف زندان اوین نگهداری می‌شوند، به همراه عیسی سحرخیز، روزنامه‌نگار باسابقه‌ی "اصلاح‌طلب"، روز ۱۱ آبان ۱۳۹۴ توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدند. در همان زمان، رسانه‌های نزدیک به سپاه، بازداشت این ۵ نفر را در راستای «مبارزه با پروژه نفوذ امریکا در رسانه‌ها و ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی» اعلام کردند.
گفته شده که اتهام اصلی این روزنامه‌نگاران هم‌کاری با وب‌سایت تعطیل‌شده‌ی "روزآنلاین" بوده است.
در این میان، عیسی سحرخیز که بعد از حمله قلبی در زندان اوین، از روز ۱۹ اسفند سال گذشته در بیمارستان بستری شده، قرار است در ارتباط با ۳ اتهام "اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور"، "توهین به رهبری" و "تبلیغ علیه نظام" در دادگاه انقلاب و در خصوص ۲ اتهام "توهین به رییس قوه قضاییه" و "نشر اکاذیب" در دادگاه عمومی تهران محاکمه شود.

فیروز نادری: دریک کشور سیارکی به نام‌تان می‌‌کنند و در دیگری به تخت بیمارستان زنجیر می‌شوید

فیروز نادری: دریک کشور سیارکی به نام‌تان می‌‌کنند و در دیگری به تخت بیمارستان زنجیر می‌شوید
فیروز نادری، دانشمند ایرانی-امریکایی و مدیر پیشین بخش "اکتشافات منظومه شمسی" در “اداره ملی هوانوردی و فضایی امریکا” (ناسا) می‌گوید دولت ایران پیش از دعوت از ایرانیان خارج از کشور برای بازگشت به وطن‌شان باید امید کوکبی، فیزیکدان جوان زندانی را آزاد کند.
آقای نادری ۷۰ساله که به تازگی بعد از ۳۶ سال کار، از "ناسا" خداحافظی کرده در صفحه‌ی فیسبوک خود نوشته: «رییس جمهوری ایران از ایرانیان مهاجر خواسته تا به کشورشان برگردند و به بازسازی آن کمک کنند. شما قصد دارید چند نفر دیگر را به محض بازگشت به ایران زندانی کنید؟»
وی ادامه داده: «عده‌ای از من می‌پرسند که چرا به ایران برنمی‌گردم و به زادگاهم خدمت نمی‌کنم. واقعا؟! قبل از این‌‌که دیگران را به ایران دعوت کنید، اول امید (کوکبی) را آزاد کنید.»
فیروز نادری که در سال‌های جوانی و برای تحصیلات دانشگاهی به امریکا مهاجرت کرد، درباره‌ی تفاوت برخورد با نخبگان در ایران و ایالات متحده نیز نوشته: «رفتار کشور دومم، امریکا، با من -و بسیاری مانندِ من- به طور فوق‌العاده‌ای خوب بوده است. بسیار غم‌انگیز است که می‌بینید ایران نمی‌تواند از نخبگانش مراقبت کند. یک کشور، سیارکی را به نام شما می‌کند و در دیگری به تخت بیمارستان زنجیر می‌شوید.»
............

۱۳۹۵ اردیبهشت ۳, جمعه

دادگاه نرگس محمدی به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد

جلسه رسیدگی به اتهام‌های نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر صبح روز چهارشنبه، اول اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ در شبعه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد.
 جلسه رسیدگی به اتهام‌های خانم محمدی که در گذشته برای چندین مرتبه به تعویق افتاده بود، امروز با حضور وکلایش و به‌صورت غیرعلنی برگزار شد.
نرگس محمدی که به دو بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی مبتلا است از زندان اوین به جلسه دادگاه انتقال داده شد.
تقی رحمانی، همسر خانم محمدی با اشاره به اینکه همسرش در حال حاضر، دوران محکومیت شش ساله‌اش را می‌گذارند، گفت که خانم محمدی با توجه به طی کردن بخشی از محکومیتش و همچنین بیماری‌اش، شامل آزادی مشروط می‌شود که تا کنون این آزادی از وی سلب شده است.
آقای رحمانی در ادامه سخنان خود با طرح این سؤال گفت: «چرا باید یک فعال حقوق بشر در زندان باشد و بالاتر آنکه چرا باید او از مداوا و امکان تماس تلفنی با فرزندانش محروم باشد؟»
تقی رحمانی همسر این زندانی سیاسی در فیسبوک خود نوشت:
«در روز اول اردیبهست که روز تولد نرگس هم است دادگاه نرگس محمدی برگزار شد. منتها در پشت در های بسته.حال سوال این است چرا پشت درهای بسته . به کدامین گناه . ادعای ریاست قوه قضائیه این است که اتهام است این نقض حقوق بشر در ایران. میان ادعا و عمل راه را طولانی است.در ضمن عفو بین الملل و انجمن جهانی قلم از مقامات ایرانی خواسته اند که نرگس محمدی را آزاد کنند.»
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، جلسه رسیدگی به اتهام‌های خانم محمدی که در گذشته برای چندین مرتبه به تعویق افتاده بود، دیروز با حضور وکلایش و به‌صورت غیرعلنی برگزار شد. 
فرزندان خردسال نرگس محمدی پس از بازداشت این مدافع حقوق بشر از ده ماه پیش به نزد پدرشان در فرانسه رفته‌اند. البته در چهاردهم فروردین ماه ۱۳۹۵ مقام‌های مسئول در قوه قضاییه پس از گذشت ده ماه به نرگس محمدی اجازه دادند تا برای اولین مرتبه با فرزندان خردسالش به‌صورت تلفنی صحبت کند.
 به گزارش خبرنامه ملی ایرانیان به نقل از کانون مدافعان حقوق بشر، دادگاه نرگس محمدی در حالی برگزار شده است که بسیاری از نهادهای حقوق بشری از جمله سازمان عفو بین‌الملل و انجمن قلم بین‌الملل، به‌مناسبت سال‌روز تولد این مدافع حقوق بشر که اول اردیبهشت ماه است، در بیانیه‌ها یا نامه‌های جداگانه‌ای خطاب به مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران و رئیس قوه قضائیه، آزادی او را خواستار شده‌اند.

دیدار با ‫‏امیدکوکبی‬، فیزیکدان زندانی، در بیمارستان سینا

دلم طاقت نگرفت و رفتم بیمارستان سینا امید کوکبی را دیدم.
کار سختی نبود ساعت ملاقات رفتم بیمارستان سینا به طبقه دوم بخش جراحی کلیه.
چشم گرداندم و سرباز اوین را دیدم.
طبعا جلوی اتاق امید ایستاده بود.یک اتاق کوچک یک تخته میزبان امید و خواهرانش بود.
سربازش بیرون ایستاده بودند و کاری به
 کسی نداشتند. رفتم تو.
امید با لباس آبی روی تخت دراز کشیده بود.انگار سردش بود.
جوراب ضخیمی به پا داشت. دستبند و پابند نداشت اما این ابزار زیر تختش اویزان بودند کنار سوندش.
سمت راست شکمش را دو دستی چسبیده بود.
عین تیرخورده ها.
به هوش بود پیشانیش را بوسیدم که خیس عرق بود.
گفتم هنوز درد داری گفت آره اما میشه تحملش کرد.
بعد زدم به شوخی که خب امید پس یک کلیه ات را دادی در راه اسلام.
زهرخندی زد و گفت آره در راه جمهوری اسلامی.
گفتم خبر بیماری و جراحی ات مثل بمب منفجر شده و در توییتر برایت طوفان بپا شده.
نکند به آقایان بربخورد
گفت باور میکنی علی بعد پنج سال هنوز نمیدانم چرا در این وضعم؟
مادرش آمد. فارسی نمیداند. امید را به هوش ندیده بود. کلی ماچش کرد.
همه خانواده امید بودند.
همراه بیمار برادرش دکتر مصطفی پزشک است و خواهر دیگرش لیلا فوق تخصص سرطان از دانشگاه نیویورک.
امید روند پزشکی را برایم گفت از کلمه سرطان استفاده نمیکرد و میگفت کنسر.
گفت سابقه بیماری به گفته دکتر چهارساله است.
گفتم امید در مجازی عده ای میگویند حاضرند کلیه شان را به تو بدهند.
گفتم تو را بخدا از من انتظار نداشته باش. من آدم خرده شیشه داری هستم.
تو ساده ای و حیف است به خون من الوده شوی.
میخواستم بخندانمش. خنداندم اما خنده درد را در بخیه ها پیچاند و امید آهی از درد کشید.
لعنت کردم به خودم که دیگر به این درد هم نمیخورم.
#امید_کوکبی #Freeomid
از اینستاگرام علی ملیحی

مفتخوران فرهنگی را بیشتر بشناسیم

" مفتخوران مملکت رو بیشتر بشناسیم !
شورای انقلاب فرهنگی اگر برای مردم آب ندارد،برای حضرات نان دارد
بودجه فرهنگی کشور به چه اشخاص و نهادهایی داده می‌شود؟
چه نهادها و افرادی دریافت‌کننده‌ی بودجه‌ی بیش از هزار میلیارد تومانی فرهنگی در “جدول شماره ۱۷” پیوست لایحه بودجه‌ هستند؟
شماری از نهادهای حکومتی که از این بودجه فرهنگی برخوردار می‌شوند عبارتند از:
شورای عالی حوزه علمیه قم (بیش از ۳۵۱ میلیارد تومان)
شورای عالی برنامه‌ریزی حوزه علمیه خراسان (۸۱/۵ میلیارد تومان)
نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها (بیش از ۱۰۵ میلیارد تومان)
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه عملیه قم (بیش از ۱۰۲ میلیارد تومان)
مرکز خدمات حوزه علمیه قم (بیش از ۴۰۲ میلیارد تومان)
جامعةالمصطفی (۲۵۶ میلیارد تومان)
مجمع جهانی اهل بیت (۳۸/۵ میلیارد تومان)
شورای سیاست‌گذاری حوزه علمیه خواهران (نزدیک به ۲۰۳ میلیارد تومان)
شورای سیاستگذاری ائمه جمعه (بیش از ۳۸ میلیارد تومان)
مؤسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی (۱۴ میلیارد تومان)
مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت (۶/۵ میلیارد تومان)
و برخی از روسای نام‌آشنای شماری دیگر از مراکز دریافت‌کننده‌ی بودجه‌ی فرهنگی در جدول شماره ۱۷:
- سید محمد خامنه‌ای برادر رهبر جمهوری اسلامی برای "بنیاد حکمت اسلامی صدرا" (حدود ۴/۳ میلیارد تومان)
ـ سید هادی خامنه‌ای برادر رهبر جمهوری اسلامی برای "پژوهشکده تاریخ اسلام" (نزدیک به ۵۰۰ میلیون تومان)
ـ محمود هاشمی شاهرودی برای "دانشگاه عدالت" (۴/۵ میلیارد تومان)
ـ غلام‌علی حداد عادل برای "بنیاد سعدی" (۷/۱ میلیارد تومان)
ـ محمدتقی مصباح یزدی برای "مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی" (۲۸ میلیارد تومان)
ـ عبدالله جوادی آملی برای "مؤسسه اسراء" (بیش از ۱۱ میلیارد تومان)
ـ جعفر سبحانی برای "مؤسسه امام صادق" (بیش از ۴ میلیارد تومان)
جوادی آملی، سبحانی و مصباح یزدی برای مرکزی دیگر به نام "مجمع عالی حکمت اسلامی" نیز بودجه‌ای حدود ۲/۵ میلیارد تومان دریافت می‌کند.
ـ محمدرضا مدرسی‌یزدی (عضو شورای نگهبان) برای "مؤسسه پرتو ثقلین" (۱/۹ میلیارد تومان)
ـ حجت‌الاسلام محمد نقدی برای مؤسسه "ترجمان وحی". (بیش از ۱/۳ میلیارد تومان)
ـ وحید جلیلی (برادر سعید جلیلی) برای "جشنواره عمار" (۴/۵ میلیارد تومان)
ـ سردار علی‌اکبر مداحی برای "هیأت رزمندگان" (بیش از یک میلیارد تومان) - مؤسسان این هیأت که شماری از مداحان مشهور حامی رهبر جمهوری اسلامی هستند عبارتند از منصور ارضی، سعید حدادیان، حسین سازور، محمود کریمی و محمدرضا طاهری.
ـ حجت‌الاسلام نواب معاون سیاسی "جامعه روحانیت مبارز" برای "دانشگاه ادیان و مذاهب" (بیش از ۴ میلیارد تومان)
ـ حجت‌الاسلام رضا مختاری برای "مؤسسه کتاب‌شناسی شیعه" (بیش از ۳۰۰ میلیون تومان)
ـ حجت الاسلام حمید روحانی برای "بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی" (نزدیک ۳/۵ میلیارد تومان)
ـ حجت‌الاسلام محسن قرائتی برای "ستاد اقامه نماز جمعه" (۴۴ میلیارد تومان) و "بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود" (بیش از یک میلیارد تومان)

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

حکم جلب کودک 5 ساله در یکی از دادگاههای لرستان



دادگاهی در لرستان حکم جلب کودکی پنج ساله را صادر کرد
  • یک کودک پنج ساله هنگام بازی ناخواسته چشم همبازی خود را مجروح می کند.
  •  پدر و مادر کودک آسیب دیده از کودک پنج ساله که بدون قصد و غرض قبلی باعث آسیب دیدن چشم دوستش شده بود، شکایت می کنند.
  •  قاضی دادگاه بر اساس قانون جدید مجازات اسلامی حکم جلب کودک را صادر و او را محکوم به پرداخت دیه می کند.
    کم جلب یک کودک پنج ساله که هنگام بازی باعث صدمه دیدن چشم کودک همبازی و همسال خود شده بود، به حکم دادگاهی در لرستان صادر شد.
    دو کودک هم سن و سال خارج از خانه مشغول بازی بودند که یکی از آن دو هنگام بازی ناخواسته باعث می شود مقداری سنگ ریزه و خاک وارد چشم دوستش شود. کودک آسیب داده با مالیدن چشم هایش باعث می شود آسیب بیشتری وارد شود که نهایتا کودک به بیمارستان منتقل و مورد عمل جراحی قرار می گیرد.
    پدر و مادر کودک آسیب دیده از کودک پنج ساله که بدون قصد و غرض قبلی باعث آسیب دیدن چشم دوستش شده بود، شکایت می کنند و از آن عجیب تر اینکه قاضی دادگاه به اتهام «ایراد صدمه بدنی غیر عمد به غیر» حکم جلب کودک را صادر و او را محکوم به پرداخت دیه می کند.
    این مسئله در جلسه هیات مدیره ستاد دیه استان که رئیس کل دادگستری لرستان نیز حضور داشته بررسی و در نهایت با دستور رئیس کل دادگستری از ورود این کودک پنج ساله به کانون اصلاح و تربیت جلوگیری می شود.
    توکل شاکرمی، مدیرعامل ستاد دیه استان لرستان، با اشاره به این که در گذشته بارها شاهد بروز حوادث غیرعمد کودکان و نوجوانان در حین بازی یا به صورت حادثه و اتفاق بوده‌ایم، گفت در تمام موارد رأی بر پرداخت دیه توسط اولیاء صادر و از زندانی کردن طفل تا رسیدن به سن قانونی خودداری می‌شد. در حالی که طبق قانون جدید مجازات اسلامی ماده ۹۲، «در جرائمی که مستلزم پرداخت دیه یا هر ضمان مالی دیگری است؛ دادگاه اطفال و نوجوانان مطابق مقررات مربوط به پرداخت دیه و خسارت حکم می‌کند».  همچنین در ماده ۴۶۲ این قانون آمده است «دیه جنایت عمدی و شبه‌عمدی برعهده خود مرتکب است».
    او افزود با توجه به این که طی دو ماه گذشته شاهد دو مورد مشابه دیگر بوده ایم به نظر میرسد این ماده قانون جدید مجازات اسلامی نیاز به بازنگری و اصلاح جدی دارد.




۱۳۹۵ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

کلیه امید کوکبی که در زندان سرطانی شده بود از بدنش خارج شد

پزشکان کلیه راست امید کوکبی فیزیکدان زندانی ایرانی را، به علت عارضه تومور بدخیم سرطانی، به طور کامل از بدنش خارج کردند.
به گزارش یک منبع آگاه، آقای کوکبی امروز چهارشنبه اول اردیبهشت در بیمارستان سینای تهران مورد عمل جراحی قرار گرفته است. این منبع از قول پزشک معالج امیدکوکبی گفت که با توجه به وضعیت بیماری وی، در صورت ادامه حبس، جان این زندانی در خطر خواهد بود.
آقای کوکبی، دانشجوی دکترای فیزیک با تخصص لیزر در دانشگاه آستین تگزاس، بهمن ماه سال ۱۳۸۹ هنگام خروج از ایران در فرودگاه بازداشت و بعد از چند ماه به اتهام "ارتباط با دولت متخاصم" و "کسب مال نامشروع" به ۱۰ سال زندان محکوم شد.

۱۳۹۵ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

امید کوکبی، فیزیکدانی که در ایران به ۱۰ سال حبس محکوم شده، به سرطان کلیه مبتلا شده است

#امیدکوکبی  
وکیل امید کوکبی، فیزیکدانی که در ایران به ۱۰ سال حبس محکوم شده، می گوید که موکلش به سرطان کلیه مبتلا شده است و باید هر چه زودتر تحت عمل جراحی قرار گیرد.

امید کوکبی (زاده ۱۳۶۱ در گنبد کاووس)، برگزیده المپیاد و دانشجوی فوق دکترای فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس آمریکا است که در بهمن ماه سال ۸۹ به ایران سفر کرده و هنگام خروج از ایران در فرودگاه بازداشت و زندانی شد. او به ده سال زندان محکوم شد و هم اکنون در زندان به سر می برد.
فیزیکدان جوان ایرانی در زندان به سرطان کلیه دچار شده است. کارسینومای سلولهای کلیوی یک تومور بدخیم است که باید به سرعت درمان شود. وکیل امید گفته که موکل او نیازمند جراحی فوری «نفروکتومی» یا برداشت کامل کلیه به همراه تومور بدخیم کلیوی است و این جراحی هر چه زودتر باید صورت پذیرد. او تاکید کرد هرگونه تعلل در رسیدگی به وضعیت پزشکی امید کوکبی میتواند آسیبهای جبران ناپذیری را برای او به بار بیآورد.
آقای خلیلی در ارتباط با شرایط آزادی کوکبی به دلایل پزشکی هم گفت او علاوه بر شرایط آزادی مشروط، شرایط آزادی دائم و توقف اجرای حکم را هم دارد .
آقای خلیلی توضیح داد که موکلش در طول ۵ سال و ۳ ماهی که در حبس بوده، چندین بار با دفع سنگ کلیه و خونریزی داخلی ناشی از آن دست و پنجه نرم کرده است.
حکم ۱۰ سال حبس امید کوکبی اوایل ژانویه ۲۰۱۵ مجددن تایید شد
آقای کوکبی گفته است که حکم دادگاه بر اساس اعترافات اجباری خلاف واقع صادر شد و ۱۸ برنده جایزه نوبل فیزیک اواخر سال ۲۰۱۴ در نامه‌ای به رهبر ایران خواستار آزادی وی شدند.
آنها در نامه خود نوشتند آقای کوکبی "تنها به خاطر امتناع از همکاری با مراکز تحقیقات نظامی جمهوری اسلامی ایران" زندانی شده است.

۱۳۹۵ فروردین ۲۷, جمعه

ایران؛ کشوری که دست دادن در آن جرم سیاسی و مشکل ناموسی است

موضوع «دست دادن» زنان و مردان با هم، هرازگاهی تبدیل به موضوع جنجالی و چالش برانگیز روز ایران می‌شود. نمونه‌هایش هم خیلی زیاد است؛ دست دادن اصغر فرهادی با آنجلینا جولی در مراسم اسکار، دست دادن محمدجواد ظریف با باراک اوباما، دست دادن لیلا حاتمی کیا با رئیس فستیوال کن، دست دادن مهدی موسوی با یک شاعر دیگر و دست دادن فاطمه معتمدآریا روی صحنه یک جشنوازه خارجی با یک مرد و بالاخره دست دادن مینو خالقی، نماینده برگزیده‌ مردم استان اصفهان در خارج از ایران با مردانی که هویت‌شان مشخص نشده است.
چرا یک دست دادن ساده که در اکثر کشورها نوعی احترام محسوب می‌شود، در ایران از طرف حکومت به جرم سیاسی تبدیل می‌شود یا مردم آن را مشکل ناموسی می‌دانند؟
در تمام این مثال‌های حنجالی از لحاظ قانونی، دست دادن زن و مرد بر اساس قوانین ایران از «روابط نامشروع مادون زنا» محسوب می‌شود و مجازاتش تا ۹۹ ضربه شلاق است. در موارد سیاسی مثل دست دادن ظربف و اوباما، این کار می‌تواند جاسوسی برای بیگانگان تلقی شود! اگر هم اعلام جرم نشود، باز هم اهرم فشاری ست در دست حکومت که می‌تواند هر جا بخواهد از آن استفاده کند. مثلا در مورد خبرساز اخیر، بعد از رأی آوردن مینو خالقی، گفته شد که با افشای چند عکس خصوصی ایشان در سفر خارج از کشور، شورای نگهبان آرای او را ابطال کرده است.
بعد از حکم ۹۹ ضربه شلاق برای دست دادن مهدی موسوی، شاعر، که اتهامش از طریق عکس‌های خصوصی او اثبات شده و پس از خبر احتمال ابطال آرای مینو خالقی توسط شورای نگهبان، حکومت و دولت ایران در متن خبرهای جهانی قرار گرفتند. حکومت، هزینه‌ای را که در اثر این خبرسازی باید بپردازد، تحمّل می‌کند اما دست از این رفتار تمامیت‌خواهانه برنمی‌دارد.
طرف دیگر جریان مردم ایران هستند که به این رفتارها، واکنش‌های عجیبی نشان می‌دهند. یک عدّه مذهبی‌های دوآتشه‌ای هستند که خود را وارث خون شهدا می‌دانند و هر اتّفاقی را که در ایران بیفتد یا یک ایرانی عامل آن باشد، پایمال شدن خون شهدا می‌دانند. یک عدّه دیگر، خود را »مردان باغیرت» ایرانی می‌دانند که هر زن ایرانی ناموس‌شان محسوب می‌شود و اگر این ناموس بخواهد بر بدن خود کنترل داشته باشد، دنیا را به هم می ریزند که انگار کسی شخص خودشان را مورد تجاوز قرار داده است. نمونه‌ واکنش های این گروه را مثلاً زیر پست‌های گلشیفته فراهانی دیده‌ایم و خوانده‌ایم و مطرح کردنش در اینجا لزومی ندارد.

چرا «دست دادن» مسأله بغرنجی است؟

اوّلین چیزی که به نظر می‌رسد این است که دست دادن زن و مرد به عنوان یک عمل غیر اخلاقی تلقی می‌شود و به ابزار قدرت حکومت برای سرکوب مخالفانش تبدیل شده است. حکومت‌های توتالیتر مثل حکومت ایران به گزینه‌های مشخّصی نیاز دارتد که در جامعه خریدار داشته باشد و جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. هرچند افراد آگاه خود را به روز نگه می دارند با این ابزار، تحریک و قانع نمی‌شوند امّا همیشه مردمی هستند (در سراسر جهان) که آماده پذیرش هر تفکر تقویت شده‌ای از سوی حکومت باشند. مسائل اخلاقی و مذهبی، اغلب بیشترین تاثیرگذاری را بر مردم عادی دارند.
بارها هم دیده شده که حکومت درباره مسائل مختلف فرافکنی می‌کند و بنا بر خواست خود، بر بخشی از یک مساله رست می‌گذارد که حساسیت‌های عمومی را بیشتر تحریک می‌کند. مثلا وقتی خواننده‌ای در آهنگ خود شخص اول مملکت را مورد تمسخر قرار می‌دهد، خیلی روی این قضیه مانور داده نمی‌شود اما با رویکرد دیگری درباره همان آهنگ، اذهان مردم را متوجه توهین به ائمه می‌کنند و از این طریق بر اکثریت مذهبی تاثیر می‌گذارند. یا وقتی مسأله جنبش سبز مطرح می‌شود، حکومت این جنبش را به گروه «منافقین» (قبلا موفق شده مجاهدین خلق را در ذهن مردم به منافقین تبدیل کند) متّصل می‌کند و از این طریق باعث می‌شود افراد ناآگاه نسبت به موضوع جبهه گیری منفی داشته باشند.
یکی از روش‌های سرکوب فعالان سیاسی نیز متهم کردن آنها به فساد اخلاقی است که از ابتدای جمهوری اسلامی هم سابقه داشته است. مثلا وقتی درباره حکومت پهلوی صحبت می‌شود، به ضعف‌های اقتصادی و سیاسی آن دوره کمتر پرداخته می‌شود و بیشتر سعی می‌شود روی مسائل اخلاقی مانور داده شود. نمونه کامل این سیاست‌ها را می شود در روزنامه کیهان مشاهده کرد. ستون های ویژه ای که علیه روشنفکران در این روزنامه تهیه می‌شود و نیز برنامه‌ای که سا‌ل‌ها قبل در تلویزیون با نام «هویّت» کلید خورد (و هم اکنون در قالب برنامه‌هایی نظیر «شوک» و… ادامه دارد و بسیاری از روشنفکران را نیز از ایران فراری داد)، بیشتر روی مسائل اخلاقی تأکید دارند.
از همه اینها می‌توان نتیجه گرفت که این اهرم فشار فقط ویژه زنان نیست و تهمت‌های اخلاقی، روشی است برای سرکوب مخالف که در سایر کشورهای جهان نیز در سطح دیگری اجرا می‌شود؛ مثل اتهام تجاوز برای متهم پرونده ویکی‌لیکس.

چرا این اهرم فشار برای زنان در سطح وسیع‌تری به‌کار گرفته می‌شود؟

زنان در جامعه ایران با تابوهای اخلاقی بیشتری روبه‌رو هستند و مردم خیلی سریع‌تر نسبت به این قضیه تحریک می‌شوند. زیرا حتی مردمی را که حکومتی و مذهبی نیستند می‌شود با زدن انگ‌ اخلاقی به یک زن، تحریک کرد. قشر عام جامعه قابلیت این را دارد که این اتّهام‌ها را سریع «باور» کند، در گسترش و «انتقال» این شایعه فعّال باشد و به آن «واکنش تهاجمی» نشان دهد.
 حتی اپوزیسیون نیز گاهی با این موج همراه می‌شوند. نکته قابل تأمل این است که برای تخریب یک مرد نمی‌شود از چنین ابزاری به خوبی استفاده کرد. دست دادن یک مرد با نامحرم، ارتباط نامشروع او و چیزهایی از این قبیل نزد جامعه و مخاطب هدف حکومت قبح بالایی ندارد و باعث موضع‌گیری منفی چندانی نمی‌شود. این نگاه زاییده جامعه مردسالار است که شخصیتی مثل دون ژوان، الگوی رفتاری بسیاری از مردانش می‌شود اما رفتار یک زن به سرعت از طرف ‌جامعه و حتی نزدیکانش مورد سؤال قرار می‌گیرد و طرد می‌شود. حکومت نیز با افشا و همگانی کردن این پدیده و مطرح کردن مسأله «آبرو»ی خانوادگی، با قدرت بیشتری به زن فشار وارد می‌کند. زنی (که فرقی نمی‌کند در کجای جهان است) به صرف ایرانی بودن، ناموس مرد ایرانی تلقی می‌شود؛ پس حق ندارد بی‌آبرویی کند. گاهی این حکومت نیست که مردم را برای فحّاشی به زنی که در یک برنامه تلویزیونی لباس بازتری پوشیده تحریک می‌کند، اما قطعا این حکومت از این رفتار و اخلاق مردم هر زمان که به نفعش باشد استفاده می‌کند.
 زنی که بتواند در مسائل شخصی به هویّت فردی دست پیدا کند، در مرحله بعدی خواهان هویّت اجتماعی است. تا وقتی که دغدغه زن ایرانی این باشد که حجاب داشته باشد یا نه، دست بدهد یا نه و فردیت از او سلب شود، نمی‌تواند برای اتّفاق بزرگ‌تری بجنگد. این فشارها زن را در جنگ برای نیازها و خواسته‌های اولیه انسانی و در سطح بدیهیات نگه می‌دارد. همین است که وقتی مینو خالقی به عنوان یک فعّال اجتماعی و چهره سیاسی در جامعه حضور پیدا می‌کند، حکومت با درگیر کردن اذهان عمومی با دغدغه‌ای سطحی‌تر، سعی در حذف او دارد.
 همین است که اکثر زن‌های جامعه ایران حاضرند برای آزادی پوشش خود بجنگند، با مردان وارد بحث شوند و از حقّ خود دفاع کنند، اگر توسط گشت ارشاد دستگیر شوند دوباره به همان پوشش سابق خود برگردند و… ، اما وقتی صحبت از مبارزات پیچیده‌تر و حضور در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی می‌شود، کنار می‌کشند و میدان را خالی می‌کنند. مارگارت سانگر می‌نویسد «هیچ زنی که از مالکیت و کنترل بدن خود برخوردار نیست، نمی‌تواند خود را آزاد بنامد.» حکومت از این مسأله نیز استفاده می‌کند تا مبادا جامعه‌ای برابر و همفکر تشکیل شود که قصد براندازی و مخالفت با او را داشته باشد.
سومین نکته وجود آدم‌های دگم مذهبی یا متعصّب‌های غیرمذهبی است که گاهی کاسه داغ‌تر از آشِ حکومت می‌شوند و حاضر نیستند در مقابل مسائل کوچکی مثل دست دادن کوتاه بیایند. مثلا حتی وقتی دولت احمدی نژاد با توجه به ویژگی‌های پوپولیستی‌اش، تلاش می‌کند امکان حضور زنان در ورزشگاه‌ها را فراهم کند، مراجع دینی سریع واکنش نشان می‌دهند و مانع می‌شوند. خواندن بعضی استفتائات مراجع تقلید، درباره زنان تعجّب انگیز است یا فردی مثل علی مطهری که خواهان رفع حصر و آزادی رهبران جنبش سبز است و از نظر اندیشه به اصلاح طلبان نزدیک است، با نشان دادن عکس زنان ساپورت پوشیده در مجلس، عدم برخورد گشت ارشاد با این افراد را نقد می‌کند.
خیلی از واکنش‌هایی که نسبت به مسائل زنان صورت می‌گیرد غیر از برنامه‌های حکومت، مربوط به حرکت‌های خودجوش دگماتیست‌های مذهبی است. روی دیگر این حرکت‌ها، واکنش مردان به‌اصطلاح «غیرتی» جامعه است که مانع حقّ مالکیت زن بر بدن و رفتار خود می شوند و گاهی حتی چیزهایی خودساخته به مذهب اضافه می‌کنند. در واقع این دو قطب یکدیگر را حمایت می‌کنند. جامعه مردسالار مذهب و مذهب جامعه مردسالار را تقویت و تشدید می‌کند و حکومت هم که می‌خواهد دلِ طرفداران اصلی‌اش را که همین دگم اندیشان مذهبی و باغیرتان دوآتشه هستند به دست آورد، با جدّیت بیشتری از این اهرم فشار برای ساکت نگه داشتن زنان استفاده می‌کند و این را با دست و دلبازی تمام به طرفدارانش هدیه می‌کند.
در نهایت، علت سیاسی شدن امور شخصی مثل دست دادن و روبوسی و… هر کدام از مواردی که برشمردیم باشد، تنها چاره‌اش تغییر نگاه مردم به مالکیت زن بر تن و جسم خود است. اگر مخاطب هدفی در کار نباشد، حکومت نیز از این روش‌ها استفاده نخواهند کرد. آگاهی‌رسانی، تغییر فرهنگ و تغییر نگاه در اوّلیه‌ترین روابط انسانی، به تغییرهای سیاسی کلان می‌انجامد. به قول «فوکو» تغییر حکومت‌ها از تغییر در آشپزخانه‌ها و اتاق خوا‌ب‌ها آغاز می‌شود.

کنفرانس اسلامی: به سودعربستان و ترکیه، به ضرر جمهوری اسلامی

سیزدهمین نشست سران کشورهای عضو “سازمان همکاری اسلامی” در استانبول به پایان رسید. اردوغان سخنران پایانی اجلاس بود. او از نقش ترکیه در جهان اسلام ستایش کرد، گفت که کنفرانس به مسئله فلسطین توجه دارد و تأکید کرد که «ما تمامی بحرانهای منطقه را ارزیابی و راهکارهایی برای آن تدوین خواهیم کرد.»
اردوغان همچنین گفت که «شرکت‌کنندگان در سیزدهمین نشست سران سازمان همکاری اسلامی با بیانیه اختتامیه این نشست، موافقت کرده‌اند». ولی آنچنان که شبکه الجزیره گزارش کرده است این بیانیه قرائت نشد. علت اصلی آن اعتراض شدید ایران به بیانیه ذکر شده است. نمودی دیگر از تقابل فضای کنفرانس با جمهوری اسلامی ایران عدم شرکت حسن روحانی، رئیس جمهوری، و محمدجواد ظریف، در نشست پایانی کنفرانس است.
پیش‌نویس بیانیه پایانی کنفرانس حاوی بندهایی در مجکومیت ایران و نیز حزب الله لبنان است که در متن پیش‌نویس از آن به عنوان گروهی تروریستی نام برده شده است. در این متن ایران متهم به مداخله در امور دیگران شده و در آن آمده که « ما حمله به هیات‌های دیپلماتیک عربستان در تهران و مشهد را محکوم می‌کنیم و آن را نقض توافق‌نامه وین درباره روابط و قوانین بین‌المللی می‌دانیم.» به نظر می‌رسد که اعتراض ایران به این پیش‌نویس تأثیر نگذاشته و همین مضمون در متن‌ نهایی نیز تکرار می‌شود.

عرصه رقابت و تنش

اجلاس دو روزه “سازمان همکاری اسلامی” صبح روز پنج‌شنبه، آ۱۴ آوریل، آغاز به کار کرد.
بحران‌های منطقه‌ای و فعالیت گروه‌های جهادی در دسترس کار مباحث کنفرانس قرار داشت. پیشاپیش معلوم بود که این کنفرانس، که نمایندگان پنجاه کشور اسلامی در آن حضور داشتند، عرصه دیگری از نمود تنش میان ایران و عربستان و همچنین ایران و ترکیه خواهد بود. بیانیه پایانی و عدم حضور روحانی و ظریف در اختتامیه کنفرانس حاکی از غلبه خط عربستان و ترکیه بر آن و انزوای جمهوری اسلامی است.

۱۳۹۵ فروردین ۱۹, پنجشنبه

ایرانیانی که برگشتند و زندانی شدند

نازک افشار، کارمند سابق بخش فرهنگی سفارت فرانسه در ایران، اواخر اسفندماه سال گذشته در فرودگاه امام خمینی تهران بازداشت شد و کماکان زندانی است.
او که سابقه بازداشت پس از انتخابات جنجال‌برانگیز خرداد ۱۳۸۸ در ایران را داشت طی چند سال اخیر در کشور فرانسه اقامت داشت. اتهام یا اتهامات انتسابی به خانم افشار تاکنون اعلام نشده اما گزارش‌ها از انتقال او به بند زنان زندان اوین حکایت دارند.
نازک افشار اما تنها کسی نبوده که پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی و بعد از بازگشت به ایران بازداشت و زندانی شده است. مصطفی عزیزی، سراج‌الدین میردامادی، حسین نورانی نژاد، ساجده عرب‌سرخی، عبدالحسین هراتی، بهمن دارالشفایی، حمید بابایی، معصومه قلی زاده و کاظم برجسته از جمله دیگر شهروندانی هستند که طی دو سال گذشته و بعد از بازگشت به ایران زندانی شدند.
این در حالی است که حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران، در ماه‌های نخستین روی کار آمدن دولت یازدهم خواستار تشکیل کمیته‌ای از سوی وزارت خانه‌های اطلاعات و امور خارجه برای تسهیل بازگشت ایرانیان مقیم خارج شده بود.
روحانی ۲۵ تیر ۱۳۹۲ در مراسمی عمومی گفت که باید "آنها که آمادهٔ بازگشت هستند راهشان را تسهیل کنیم". او همچنین در ۱۰ مهر ۱۳۹۲ هم در جمع خبرنگاران تاکید کرد: "همه ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند باید بتوانند به راحتی به کشورشان رفت و آمد کنند و از رفت و آمد نکردن آنها هم ما ضرر می‌کنیم و هم آنها". رئیس جمهور ۵ آذرماه ۱۳۹۲ نیز با امن خواندن فضای کشور برای بازگشت ایرانیان مقیم خارج تاکید کرد: "ما سرمایه انسانی بسیار بزرگی در خارج از کشور داریم. امیدوارم همه آنها بازگردند و کمکشان را از ما دریغ نکنند."
اما دعوت از ایرانیان خارج از کشور برای بازگشت به ایران محدود به همین سخنان نماند. بر اساس گزارش‌هایی که در رسانه‌ها منتشر شد، کمیته‌ای از سوی وزارت خانه‌های اطلاعات و امور خارجه با عنوان "کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور" تشکیل شد و محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران اعلام کرد که "هر شخصی که خلافی نداشته باشد، تضمین می‌دهیم مشکلی نخواهد داشت".
حسن قشقاوی، معاون کنسولی، حقوقی و پارلمانی وزارت امور خارجه نیز در مصاحبه با روزنامه شرق از راه اندازی ایمیلی برای ایرانیان خارج از کشور خبر داد. او ترس ایرانیان برای بازگشت به کشورشان را ترسی غیرواقعی و ناشی از القائات اپوزیسیون خواند و گفت: "در ایران هم مطلقاً ترسی از بابت ورود ایرانیان مهاجر به کشور وجود ندارد و در قانون کیفری هم مطلبی تحت عنوان ممنوع‌الورود نداریم."
منصور حقیقت‌پور، نایب‌رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از این هم فراتر رفت و در مصاحبه‌ای با وب‌سایت فرارو گفت که نمی‌توان ایرانیان را به صرف امضای یک بیانیه و اظهارنظر سیاسی از رفت و آمد به کشورشان محروم کرد.
اما با گذشت بیش از ۲ سال و نیم از روی کار آمدن دولت حسن روحانی نه تنها از کاربرد ایمیلی که با عنوان ایمیل مشکل‌گشا جهت رفع نگرانی خبرساز شده بود و قرار بود ایرانیان ساکن خارج از کشور با استعلام توسط این ایمیل از وضعیت حقوقی و قضایی خود در ایران خبردار شوند و همچنین کمیته‌ای که از سوی دولت برای هموار کردن راه بازگشت ایرانیان خارج از کشور به کشورشان ساخته شده بود خبری در دست نیست، بلکه گروهی از فعالان مدنی و سیاسی و روزنامه‌نگارانی که در پی این دعوت به ایران بازگشته بودند هم بازداشت و زندانی شده اند.
سراج الدین میردامادی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و روزنامه‌نگار مقیم فرانسه جزو اولین کسانی بود که بعد از انتخاب حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۹۲ به ایران بازگشت. او به گفته خانواده‌اش بارها تحت بازجویی قرار گرفت و اردیبهشت ۱۳۹۳ بازداشت و به تبلیغ علیه نظام و تبانی علیه امنیت داخلی کشور متهم و به ۶ سال زندان محکوم شد. آقای میردامادی از جانبازان جنگ ایران و عراق و همچنین پسردایی آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی است که تا ۲۴ اسفند سال اخیر زندانی بود و در نهایت با حکم آزادی مشروط از زندان اوین آزاد شد.
حسین میردامادی، پدر سراج میردامادی پس از بازداشت فرزندش اعلام کرده بود که می‌خواهند به ایرانیان خارج از کشور پیغام بدهند که به ایران برنگردند. برداشتی که از سوی خانواده حسین نورانی نژاد، روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت هم اعلام شد. او که ساکن کشور استرالیا بود اول اردیبهشت ۱۳۹۳ دو ماه پس از بازگشت به ایران بازداشت و ابتدا به ۶ سال و در دادگاه تجدیدنظر به یک سال زندان محکوم شد. آقای نورانی نژاد پس از پایان حکم محکومیت خود از زندان آزاد شده است.
مصطفی عزیزی، نویسنده و تهیه‌کننده تلویزیونی ساکن کشور کانادا دیگر ایرانی مقیم خارج از کشور است که پس از بازگشت به ایران زندانی شد. او ۱۲ بهمن سال ۱۳۹۳ و یک ماه بعد از بازگشت به ایران بازداشت و با اتهاماتی چون اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، اقدام علیه امنیت ملی (از طریق فعالیت در فضای مجازی) و توهین به رهبر جمهوری اسلامی از سوی دادگاه بدوی به هشت سال زندان محکوم شد. آقای عزیزی آخرین روزهای سال گذشته با قرار وثیقه به چند روز مرخصی نوروزی آمد و سپس دوباره به زندان بازگشت.
ساجده عرب سرخی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی اصلاح‌طلب هم شهریور سال ۱۳۹۲ از کشور فرانسه به ایران بازگشت و سه ماه بعد زندانی شد. پدر او فیض‌الله عرب سرخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از بازداشت‌شدگان سال ۱۳۸۸ و به مدت چهار سال زندانی بود. ساجده عرب سرخی با پایان محکومیت یک ساله‌اش که به صورت غیابی برای او صادر شده بود در حالی از زندان آزاد شده که به گفته خانواده‌اش پرونده مفتوح دیگری دارد.
همچنین، عبدالحسین هراتی، مشاور سابق رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و سرپرست سابق اداره کل اسناد و مدارک دانشگاه آزاد اسلامی، در کشور استرالیا سکونت داشت و پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی به ایران بازگشت. او خرداد ۱۳۹۳ بازداشت شد و همسرش در مصاحبه با سایت روزآنلاین اعلام کرد گمان نمی‌کرد با توجه به وعده‌های دولت برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور، چنین برخوردی با او بکنند. او مرداد همان سال با قرار کفالت از زندان آزاد شد. تبلیغ علیه نظام و توهین به مقامات از اتهامات او عنوان شده بود. اتهاماتی که مبنای آنها، نامه آقای هراتی در سال ۱۳۸۹ به مهدی کروبی، یکی از رهبران جنبش سبز که در حال حاضر در حصر خانگی به سر می‌برد عنوان شد
کاظم برجسته از اعضای ستاد میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ هم ۲۵ بهمن سال ۱۳۹۲ به ایران بازگشت و در فرودگاه بین‌المللی امام خمینی در تهران بازداشت شد. او به صورت غیابی به اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی از طریق شرکت در تجمعات به پنج سال زندان محکوم شده بود. حکم زندان او اما به مناسبت عید فطر سال گذشته کاهش یافت.
بهمن دارالشفایی روزنامه نگار، مترجم و وبلاگ نویس نیز، ۱۴ بهمن سال گذشته بازداشت شد. او حدود ۲ سال پیش از لندن به ایران بازگشته بود و به عنوان مترجم و ویراستار فعالیت می کرد. نویسنده وبلاگ معروف آق بهمن، ماه‌ها پس از بازگشت به ایران احضار و تحت بازجویی های طولانی قرار می گرفت تا سرانجام بازداشت شد. با این حال، این روزنامه نگار از ۷ اسفند ماه با قرار وثیقه آزاد است.
حمید بابایی، دانشجوی دکترای دانشگاه لیژ بلژیک و معصومه قلی زاده، فارغ‌التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه علامه طباطبایی و دانشجوی دانشگاه آنکارا از جمله دیگر ایرانیانی بودند که بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی و در بازگشت به ایران بازداشت و زندانی شدند. آقای بابایی از سوی دادگاه انقلاب به ۶ سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی محکوم شده و خانواده‌اش اعلام کردند که او برای دیدار خانواده و اقوام به ایران سفر کرده بود که به وزارت اطلاعات احضار شد و از او خواسته اند با این وزارتخانه همکاری کند اما او نپذیرفته و متهم به همکاری با دول متخاصم شده است. معصومه قلی زاده هم به فعالیت تبلیغی علیه نظام و ۱۰ ماه زندان محکوم شده بود.
تاکنون دولت حسن روحانی درباره سرنوشت کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور توضیحی نداده، اما غلامحسین محسنی اژه‌ای، همزمان با دعوت حسن روحانی از ایرانیان خارج از کشور برای بازگشت به ایران گفته بود که "اگر فردی جرمی مرتکب شده و از کشور خارج شود یا اینکه در خارج از کشور جرمی مرتکب شود به محض آنکه به داخل کشور بازگردد از سوی دستگاه قضایی مورد تعقیب قرار خواهد گرفت."
او افزوده بود: "همچنین افرادی که نقشی در حوادث پس از انتخابات ۸۸ داشتند هم اگر به داخل کشور بازگردند به‌محض ورود تحت تعقیب قرار خواهند گرفت".
فرشته قاضی