۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه

احتمال اجرای حکم اعدام یک کودک-متهم سنی‌مذهب

احتمال اجرای حکم اعدام یک کودک-متهم سنی‌مذهب
خبرگزاری هرانا – حکم اعدام “برزان نصرالله زاده” یک زندانی سنی‌مذهب که در نوجوانی به اتهام “محاربه” بازداشت شده بود، از سوی دیوان عالی کشور تایید شده و گفته می شود که پرونده وی به بخش اجرای احکام رفته است.
“محمدسلیم نصرالله زاده” پدر برزان با تاکید بر کودک بودن پسرش هنگام بازداشت به گزارشگر هرانا گفت: “پسرم متولد آبان سال ۱۳۷۱ است و سوم دبیرستان که هفده سال و چند ماه داشت بازداشت شد و یک لپتاپ از وی گرفتند و بعد از مدتی به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد، نه کسی را کشته بود و نه به گروهی وابسته بود نه اسلحه ای داشت، من به یکی از مسئولین گفتم اگر پسرم قاتل است من هم راضی ام به حکمش ولی اگر نیست چرا باید حکم اعدام بگیرد و هیچ جوابی نداد.”
به گفته آقای نصرالله زاده فرزندش طی محاکمه از دسترسی به وکیل تعیینی محروم بوده و به دلیل تنگدستی، خانواده نیز امکان انتخاب وکیل را نداشته است و پیش از محاکمه نیز مدت زیادی را در سلول های انفرادی و بدون ارتباط با خانواده و وکیل سپری کرده است.
بر اساس قانون جدید مجازات اسلامی قوه قضائیه باید پرونده محکومین به اتهام محاربه را مجددا بررسی کند و اگر این افراد شخصاً اقدام مسلحانه انجام نداده باشند محارب محسوب نشده و باید حکم اعدام آنها لغو شود، از طرفی قانون مجازات جدید محدودیت های بیشتری را درباره اعدام کودکان بزهکار اعمال کرده که حق اعاده دادرسی و درخواست بررسی مجدد را به کسانی که زیر هیجده سال مرتکب جرم شده اند، می دهد.
پدر نصرالله زاده در گفتگو با هرانا از قوه قضائیه و تمام نهادهای تصمیم گیرنده و هرکس امکان کمک دارد خواست که مانع اعدام فرزندش شوند و فرصت بررسی مجدد و نجات وی را فراهم آورند، وی همچنین گفت که با توجه به عدم استطاعت انتخاب وکیل از هر گونه کمکی در این زمینه استقبال می کند.
برزان نصرالله زاده که از خرداد ماه ۱۳۸۹ در بازداشت و زندان به سر برده است، هم اینک در بند ۴ سالن ده زندان رجایی شهر، پنجمین سال حبس زیر تیغ اعدام را سپری می کند.

جنجالی ترین قطعنامه اجلاس امسال کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل

قطعنامه نظارت بر پشتیبانی از مدافعان حقوق بشر، نوامبر امسال در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد. بر پایه این قطعنامه است که کرسی گزارشگری مدافعان حقوق بشر تعریف شده است. این قطعنامه نخستین بار در سال ۱۹۹۸ به اتفاق آراء تصویب شد و پس از آن هر دوسال یکبار باید مورد تایید قرار گیرد.
ازنکات جدید و مهم این قطعنامه، موضوع پایان دادن به بازداشت های خودسرانه مدافعان حقوق بشر و افزون بر آن تاکید بر لزوم جلوگیری از آزار و ارعاب اعضای خانواده و وکلای مدافعان حقوق بشر است. این دو بند از جمله متمم هایی بود که کشورهای مخالف خواهان حذف آن بودند، اما با پایداری نروژکه از بانیان قعطنامه است، موفق به حذف این دو بند نشدند. قطعنامه پیشین، بر روی مدافعان حقوق بشر در عرصه زنان متمرکز بود، اما قطعنامه کنونی کلی تر است و تمامی مدافعان حقوق بشر را شامل می شود.
کشورهای مخالف
پیش نویس قطعنامه مربوط به مدافعان حقوق بشر که در ابتدا با عنوان «بازشناسی نقش مدافعان حقوق بشر و نیاز به محافظت از ایشان» به کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه شد، پس از بحث های مکرر و با انعطاف زیادی که ارائه کننده پیش نویس از جمله با تغییر عنوان آن نشان داد، تصویب شد. ١١٧ کشور رای موافق، ١٤ کشور رای مخالف، ٤٠ کشور رای ممتنع و۲۲ کشور نیز غایب بودند. کشورهایی که رای منفی دادند عبارتند از: چین، روسیه، سوریه، بروندی، کنیا، میانمار، نیجریه، عربستان سعودی، زیمبابوه، کره شمالی، آفریقای جنوبی، ایران، پاکستان و سودان که در اکثر آنها نقض حقوق بشر به وفور رخ می دهد.
منصور فرهنگ، نماینده پیشین ایران در سازمان ملل معتقد است در کشورهایی که پاسخ همه پرسش ها را بطور ایدئولوژیک دارند، پدیده ای به نام انتقاد یا رقیب سیاسی وجود ندارد، در حالیکه مبنای اصلی دمکراسی و حقوق بشر این است که انسان ها هر جا زندگی کنند با هم اختلاف عقیده، سلیقه و تضاد در منافع دارند. وی در گفتگو با یورونیوز می گوید: “باید این تضاد ها را اداره کرد، برنده و بازنده وجود ندارد، چیزی به نام حق که حاکم شود وجود ندارد. این ۱۴ کشوری که رای منفی می دهند دلیلش این است که به کثرت گرایی و داشتن ایده های مختلف اعتقاد ندارند. در ۵۰ سال گذشته تعداد کشورهایی که به قطعنامه های حقوق بشری رای منفی می دهند، کمترشده است.“
دلایل رای منفی تعدادی از کشورها به قطعنامه
امسال چین و روسیه خواهان رای گیری دوباره برای تغییرو تضعیف این قطعنامه شدند. در سال های اخیر هم در کمیته سوم مجمع عمومی و هم در شورای حقوق بشر، شاهد قطب بندی بیشتر کشورهای عضو هستیم. امری که تصویب قطعنامه ها از طریق توافق عمومی را دشوار می کند و قطعنامه های بیشتری به رای گیری کشانده می شوند. با اینکه قطعنامه مدافعان حقوق بشر الزام اجرایی ندارد، اما کشورهای مخالف تلاش زیادی برای اضافه کردن متمم هایی داشتند که به تضعیف قطعنامه بیانجامد. علت این قطب بندی بیشتر به اثر بخشی چنین قطعنامه هایی درافکار عمومی برمی گردد.
حسن نایب هاشم از همراهان حرکت «همه حقوق بشر، برای همه در ایران» به یورونیوز می گوید: «هر چند این قطعنامه ها الزام آور تلقی نمی شوند، ولی از آنجا که مثل گذشته بی تاثیر نیستند، حساسیت بیشتر کشورهای ناقض حقوق بشر و مقاومت گسترده آنها را موجب شده است. در نتیجه شاهدیم علاوه بر قطعنامه های مربوط به نقض حقوق بشر در کشورهای معین، که عمدتا به مرحله رای گیری می رسیدند، تعداد بیشتری از قطعنامه های موضوعی هم به مرحله رای گیری می رسند. امسال در کمیته سوم، چین، جمهوری اسلامی ایران و سیرالئون به نمایندگی از جانب گروه آفریقا با پشتیبانی کشورهایی چون روسیه، سوریه و کره شمالی، به رغم تمام انعطاف هایی که نروژ در مرحله نخست به عنوان ارائه کننده پیشنویس نشان داد، سعی کردند با ارائه ۳۹ متمم متفاوت که در تاریخ تصویب قطعنامه های سازمان ملل کم نظیر است، آن را تضعیف و از محتوا تهی کنند. خوشبختانه موفق نشدند و تمامی ۳۹ متمم را پس گرفتند، ولی نهایتا چین و روسیه، سرانجام کار را به رای گیری کشاندند وقعطنامه مدافعان حقوق بشر جنجالی ترین قطعنامه اجلاس امسال کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد و آخرین مصوبه امسال آن شد.»
اهمیت فعالیت در جهت حقوق بشر
منصور فرهنگ دیپلمات پیشین و استاد علوم سیاسی بر این باور است که تلاش در زمینه حقوق بشر از آنگونه فعالیت هایی نیست که کسی بتواند نتیجه کار خود را اندازه بگیرد. فرد باید امید و ایمانی داشته باشد که به روندی کمک می کند ولی اینکه این روند چگونه پیش رود نه قابل پیش بینی است و نه دست تک تک افراد. اما مشاهده در روند پیشرفت این حقوق، موثر بودن اینگونه ابزار را نشان می دهد. وی در ادامه به یورونیوز می گوید: «مثلا در آمریکا در چند دهه اخیر شاهد پیشرفت های چشمگیر در زمینه حقوق زنان، حقوق اقلیت ها و حقوق سیاه پوستان هستیم که همه مدیون فعالیت های مدنی و حقوق بشری است. برای نمونه زنها در آمریکا در سال ۱۹۲۱ یا در فرانسه در سال ۱۹۴۵ توانستد حق رای به دست آورند. من درسال ۱۹۶۲ به آمریکا وارد شدم و در هیوستون تکزاس، رستوران ها، اتوبوس ها و حتی توالت ها برای سیاه پوستان جدا بود. ولی حقوق زنان و سیاه پوستان دریک روند طولانی و با تحکیم حقوق بشر به دست آمد.»
با اینکه قطعنامه مدافعین حقوق بشر الزام اجرایی ندارد ولی تلاش مخالفان برای اضافه کردن متمم هایی برای تضعیف آن نشان از اهمیت چنین قطنامه هایی بعنوان منبع الهام پشتیبانان حقوق بشر دارد. این قطعنامه ها نقطه امید و اتکایی جدی برای همه مدافعان حقوق بشر در دنیا است. اکنون مدافعان حقوق بشر با استناد به مفاد این قطعنامه ها حقوق خود را مطالبه می کنند. حسن نایب هاشم معتقد است در بسیاری از جوامع از جمله ایران، کار چندانی برای شناساندن محتوای این قطعنامه به مدافعان حقوق بشر انجام نشده است. البته اعلامیه مربوط به مدافعان حقوق بشر به زبان فارسی ترجمه شده است.
حسن نایب هاشم ادامه می دهد: «من به سهم خود امیدوارم این اعلامیه در اختیار تعداد هر چه بیشتری از مدافعان حقوق بشر و اعضای جامعه مدنی در ایران قرار گیرد و قطعنامه های دیگر به زودی و به خوبی ترجمه شوند. آگاهی کامل به مفاد این قطعنامه ها، بدون شک ابزار مطلوب و موثری برای کارآمدی بیشتر مدافعان حقوق بشر در عرصه های فعالیت آنها خواهد بود. به رغم الزام آور نبودن رسمی و حقوقی بیانیه مدافعان حقوق بشر، اما این بیانیه کارکردهای مشخصی دارد: به خاطر تاثیرگذاری قطعنامه ها بر افکار عمومی که نیروی مادی جدی تلقی می شود، این قطعنامه ها می تواند در کنار حرکت کمیساریای عالی حقوق بشر و گزارشگر ويژه، عرصه را برای ناقضان حقوق بشر تنگترکند.»
نگارش از پانته آ بهرامی
منبع: یورونیوز

زندگی نامه ‫محمد صدیق کبودوند‬

۱۳۹۴ آذر ۱۸, چهارشنبه

عربستان با بررسی پرونده سنگسار زن سری‌لانکایی موافقت کرد

معاون وزیر امور خارجه سری‌لانکا می‌گوید عربستان سعودی موافقت کرده است پرونده یک خدمتکار زن سری‌لانکایی را که به جرم زنای محصنه به اعدام محکوم شده بود، دو باره بررسی کند.
این زن ۴۵ ساله که دو فرزند دارد، ماه اوت همراه با یک مرد سریلانکایی مجرد محاکمه شد.
دادگاه این زن را به سنگسار محکوم کرد، در حالی که مرد به ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شد.
مردم سری‌لانکا تصمیم عربستان سعودی در باره سنگسار این زن را محکوم و علیه آن اعتراضات به پا کردند.
هارشا د سیلوا، معاون وزیر امور خارجه سری‌لانکا گفت: مسئولین سفارت سری‌لانکا روز یکشنبه در زندان عربستان با این زن دیدار داشتند.
در مقابل دفتر سازمان ملل متحد و سفارت عربستان سعودی در کلمبو، پایتخت سری لانکا تظاهرات برگزار شده و برخی تظاهرکنندگان خواستار توقف ارسال کارگران سری‌لانکایی به عربستان سعودی شده اند.
دولت سریلانکا می گوید در صدد است به تدریج تعداد زنانی را برای کار به خاور میانه می روند کاهش دهد.
سری لانکا از عربستان خواسته است این دو را عفو کند.

"پیروزی بزرگ"

آقای د سیلوا گفت: "با دخالت ما آنها توافق کردند پرونده را بازنگری کنند. این یک پیروزی بزرگ است. ما برای او (خدمتکار زن) کمک حقوقی فراهم کردیم."
معاون وزیر امور خارجه سری‌لانکا افزود که دولت سری‌لانکا در مورد پرونده این زن تنها پس از آن مطلع شد که او در اوت ۲۰۱۵ مجرم شناخته شد اگرچه این زن در آوریل ۲۰۱۴ دستگیر شده بود.
او گفت: " قانون شریعت اسلامی می گوید لازم است که در این نوع قضایا چهار مسلمان شاهد عینی باشند، اما در این پرونده نمی شود رعایت این اصل را دید".
"متاسفانه، به دلیل ندانستن قانون،بدون هر گونه کمک حقوقی این زن تحت فشار اعتراف کرده است."

۱۳۹۴ آبان ۱۶, شنبه

تمساح یزدی : صحیح نیست بگوییم مردم خودشان عقل دارند و می‌توانند انتخاب کنند

آیا صحیح است که بگوئیم مردم خودشان عقل دارند و می‌توانند انتخاب کنند؟ اگر این ادعا صحیح است درباره مواد غذایی هم همین حرف را بزنید.

چرا برای نظارت بر مواد غذایی و مواد بهداشتی بازرس‌هایی می‌گذارید و نمی‌گوئید: مردم خود عقل دارند و خودشان بروند انتخاب کنند! آیا مواد غذایی و بهداشتی مهمتر است یا فرهنگ، دین و اعتقاد به ارزش‌های اسلامی؟

سالروز حمله ی وحشیانه ی تازیان به طبرستان روز ملی مازندران نامیده شد!







سالروز حمله ی وحشیانه ی تازیان به طبرستان روز ملی مازندران نامیده شد!
امت همیشه در صحنه نیز با پخش گُل و شیرینی به قاتلان اجداد خویش
خوش آمد گفته و نماز شُکر بجا آوردند!
در ۱۴ آبان ماه سال ۲۴۳ هجری شمسی یکی از نوادگان حسن مجتبی بنام
حسن بن زید از مرزن‌آباد وارد (طبرستان) مازندران شد و با سرکوب و کشتارمردم طبرستان نخستین حکومت خود را پایه ریزی کرد
حالا با نقشه های حکومت کثیف اخوندی این روز ؛ روز ملی مازندران نامگذاری شد!
این تازش وحشیانه در سعید آباد مرزن آباد چالوس بازسازی شد
"برگی از تاریخ: (اینگونه بود که مسلمان شدیم!)
مردم طبرستان در ایران سالهای طولانی در برابر اعراب مقاومت کردند.در زمان عثمان اعراب برای فتح طبرستان کوشیدند و "سعید ابن عاص" بجنگ مردم طبرستان درایران رفت. می گویند که امام حسن و امام حسین نیز در این جنگ همراه "سعید بن عاص" و لشگراعراب بودند. (فتوح البلدان.صفحه 182)
در چالوس رویان؛ عبدالله ابن حازم مامور خلیفه ی اسلام به بهانه دادرسی و رسیدگی به شکایات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان های متعددی جمع کردند و
سپس مردم را یک یک به حضور طلبیدند و مخفیانه گردن زدند
بطوریکه در پایان آنروز هیچ کس زنده نماند ...
و دیه ی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را
بزور می بردند.
(کتاب تاریخ طبرستان صفحه ۱۸۳ - کتاب تاریخ رویان؛ صفحه ۶۹ )

۱۳۹۴ آبان ۱۳, چهارشنبه

کارناوال لمپن های رژیم جنایتکارآخوندی(سیزده آبان)



از نسل چرخنده سانان !





فشن شوی قاسم سلیمانی




 راهپیمایی حکومتی ۱۳ آبان در ایران
آن‌گونه که در عکس‌ها دیده می‌شود، در راهپیمایی امسال، علاوه بر پرچم‌های امریکا و اسراییل‌،
پرچم‌های بریتانیا و عربستان سعودی نیز به آتش کشیده شد.
هم‌چنین، مانند سال‌های گذشته، حضور دانش‌آموزان مدارس که به اجبار به این راهپیمایی آورده می‌شوند، چشم‌گیر بود.
۱۳ آبان که سال‌روز اشغال سفارت امریکا در تهران است،
از سوی حکومت ایران به عنوان "روز دانش‌آموز" و نیز "روز مبارزه با استکبار جهانی" نام‌گذاری شده است.

۱۳۹۴ آبان ۸, جمعه

حکایت بند زنان اوین از زبان کسی که برای ۲ سال از حق شهروندی محروم شده

دو ماه پس از آزادی از زندان از محل کار خود اخراج و از سوی دادسرای انقلاب از حقوق شهروندی خود محروم شده است، ندا مستقیمی از حامیان مادران عزادار می گوید قاضی به او گفته است که شما تا ۲ سال از حق و حقوق یک شهروند ایرانی برخوردار نیستی.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از روز، ندا مستقیمی که به ۳ سال زندان محکوم شده بود ۳۱ تیرماه از زندان ازاد شد او به اتفاق ۱۰ زندانی سیاسی دیگر به مناسبت عید فطر و با عفو رهبری آزاد شد اما حالا در حالی از حقوق شهروندی خود محروم شده که در حکم خود هیچ گونه محرومیتی نداشته است.
ندا مستقیمی درباره اخراج از سرکار و محرومیت اش توضیح می دهد: “از سر کارم برگه عدم سوء پیشینه خواسته بودند. رفتم دادگاه انقلاب و گفتند پرونده رفته دادسرای شهر ری. پرونده من و حکیمه شکری و آقای رمضانی رفته بود دادسرای شهرری. بماند که چقدر معطلی داشتیم آنجا و استعلام گرفتند و.. به هرحال برگه دادند و من رفتم دادسرای انقلاب. قاضی آنجا به من گفت خانم سواد داری؟ گفتم بله بفرمایید. کتابی باز کرد به بخش هایی از آن کتاب اشاره کرد و گفت شما تا ۲ سال از حق و حقوق یک شهروند ایرانی برخوردار نیستی. گفتم یعنی چی، اصلا برای چی، من بابت کارم آمده ام و برای کار من باید یک برگه به من بدهید. من کارمند رسمی بودم. گفت ما نمی توانیم به شما گواهی بدهیم و بر طبق این قانون تا ۲ سال شما از همه چیز محروم هستید. من خیلی ناراحت شدم گفتم یعنی چی، حضانت یک بچه ۹ ساله با من است و من باید خرج این بچه را دربیاورم. گفت اینها به ما هیچ ارتباطی ندارد و برو هرجوری می توانی خرجش را در بیاور و من براساس قانون به شما گفتم سواد هم داشتی و خواندی”.
او می افزاید: “تعجب من از این است که به من عفو خورده ام و این محرومیت دو ساله چی است، معمول است که زندانیانی که با عفو رهبری آزاد می شوند برگه گرفته و سر کارشان هم برمی گردند. من هیچ محرومیتی نداشتم و فقط حکم ۳ سال زندان داشتم. گفتم پی گیری می کنم قاضی گفت هیچ کار دیگری هم نمی توانی بکنی و قانون است. من خیلی عصبانی شدم گفتم این چه قانونی است، اگر عفو شده ام یعنی همه چیز تمام شده، محرومیت هم که نداشتم. گفتند نه. اما جایی هم پی گیری نکن قرار نیست هیچ اتفاق دیگری بیفتد و ما حرف اخر را زدیم”.
ندا مستقیمی کارمند رسمی تعاونی شماره یک ترمینال جنوب بوده و می گوید: “دیروز هم مرا از کار اخراج کردند گفتند چون برگه عدم سوء سابقه ندارید شما اخراج هستید. رفتم تسویه کردم و الان بیکار نشسته ام”.
او به اتفاق حکیمه شکری و مهدی رمضانی بر سر خاک امیرارشد تاجمیر، یکی از کشته شدگان عاشورای ۸۸ بازداشت شدند.
امیرارشد از کشته شدگان عاشورای ۸۸ بود. می گوید “سالروز تولد امیرارشد بود. اما آمدند و ما را دستگیر کردند و بردند بازجویی و بعد من و حکیمه و اقای رمضانی را بردند دادسرا و بعد دیگر حکم تفتیش خانه و حبس. یک ماه در بند ۲۰۹ بودم که با وثیقه صد میلیون تومانی آزاد شدم و بعد از چند ماه هم که قاضی مقیسه حکم ۳ سال زندان داد. من با وثیقه بیرون بودم. از اجرای احکام زندان هم که تماس گرفتند خودتان را معرفی کنید نرفتم. تازه سر کار رسمی شده بودم و بچه ام هم بود. نرفتم. خودشان گاهی پی گیری می کردند تا ۱۴ اردیبهشت که وثیقه گذار را خواستند و بعد آمدند از سر کارم مرا دستگیر کردند. زندان بودم تا عفو نصیبش شد و آزاد شدم”.
خانواده ندا مستقیمی بارها اعلام کرده بودند که تنها جرم دخترشان همدردی با مادرانی بوده که فرزندانشان کشته شده اند. او می گوید: “روز دادگاه آقای مقیسه به من گفت به شما چه ارتباطی داشته برای همدردی بروید؟ گفتم من یک زن هستم من مادر هستم. گفتم من به خاطر شرایط موجودی که برای زنان کشورمان است رفتم همدردی کردم. برای بچه ام رفتم که هیچ اینده ای ندارد با این وضعیت، بچه من یک دختر است و می شود مثل من، فرقی نمی کند.می گفتم برای همدردی رفتیم قاضی می نوشت و این حکم صادر شد. من هیچ جرمی مرتکب نشده بودم و همدردی جرم نیست”.
او می افزاید: “تا ما را گرفتند در جا اتهام جاسوسی زدند اما هیچ مستنداتی نداشتند. هیچ چیزی نداشتند. سر خاک یک هموطن برای همدردی با مادر و پدرش در هیچ جای دنیا جرم نیست. توی بازجویی ها مدام می گفتند دلیل ات چی بود، می گفتم دلیل خاصی نداشت. می گفتند نه اگر تک تک می رفتید هیچ مساله ای نداشت اما شما گروهی می رفتید که عکس بیندازید و.. برای من خیلی خنده دار بود. اتهام تبلیغ علیه نظام زدند و عضویت در گروه به قول آنها منافقین.برای من ساخته بودند که از خارج پول می گرفتی دوربین تهیه می کردی عکس می گرفتی می فرستادی، همه را جمع می کردی و در تظاهرات شرکت می کردی و.. هماهنگی می کردی که همه بروند و.. اما هیچ دلایل و مستندی نداشتند. بدون دلیل و مستند فقط همین طور می گفتند. من هیچ یک از اینها را قبول نداشتم هیچ کدام واقعیت نبود. برای همدردی رفته بودیم هیچ عکسی هم در کار نبود. من خودم قبول کردم و نوشتم که بله من برای همدردی رفتم”.
از ندا سوال می کنم فکر می کردی یک روزی به دلیل همدردی با مادران جانباختگان ابتدا زندانی و سپس از همه حقوق شهروندی ات محروم شوی، می گوید: “اگر بخواهیم شرایط مملکت خودمان را بگوییم بله فکر می کردم. اما اگر از نظر خودمان بخواهید نه، ما مرتکب هیچ جرمی نشدیم و هیچ کار خاصی نکردیم اما از نظر آقایان جرم بوده. سر خاک رفتن از نظرشان جرم بوده. من واقعا مانده ام یک همدردی کردن با مادران اینقدر برای اینها سنگین بود که بخواهند با زندگی کاری و با روح و روان ما بازی کنند؟ پیش خودشان فکر می کنند الان که به من ضربه زده اند، نه ضربه نتوانستند بزنند روزی من پیش خداست نه اینها. اما چند روز است دارم به این فکر می کنم که برچه مبنایی من ۲ سال محروم هستم. ۲ سال محرومیت من برای چی است، وقتی خیلی راحت قاضی به من می گوید برو هر کاری بکن خرج خودت و بچه ات را دربیاور. یعنی چی، این طرز جواب دادن قاضی مملکت ما است. من فقط از زور عصبانیت گفتم خاک توی سر تو و قانون ات بکنند و آمدم بیرون.الان واقعا نمی دانم چه باید بکنم. به چه کسی بروم بگویم، بابت این برگه یک بار مادر من رفته بود پیش آقای خدابخشی، گفت به ما ربطی ندارد. رفت پیش اقای نصیری او هم هیچ جوابی نداده بود. بعد به مادرم گفتند این پرونده به شما اصلا ربطی ندارد و به او توهین کرده بودند و گفته بودند خودش بیاید. من هم که رفتم آنطور شد. الان واقعا نمی دانم پیش چه کسی بروم، چه باید بکنم، در شوک هستم واقعا. رسما به من گفته اند تا ۲ سال شهروند حساب نمی شوی. دادیار اداره سنجش کیفری دادسرای عمومی و انقلاب تهران آقای علی اکبر انصاری، خیلی راحت می گفت برو خرجت را هر جور می خواهی دربیاور”.
ندا مستقیمی سرپرستی دختر ۹ ساله اش را برعهده دارد: “غزاله ۴ سالش بود که من رفتم زندان و جلوی او هم آمدند مرا بردند. چیزی متوجه نبود اما وقتی خواستند مرا ببرند پای مرا چسبید انگار حس کرد. هیچ وقت این صحنه نه از یاد من میرود نه از یاد بچه ام، غزاله مرا می کشید آنها مرا می کشیدند. پدرم زنده بود آن موقع، سرطان داشت. نشسته بود روی صندلی گریه میکرد. بازجو گفت مامانت را ول کن میخواهد برود برایت عروسک بخرد. غزاله ول کرد و نشست پشت نرده ها و مرا نگاه می کرد. خیلی ضربه خورد از نظر روحی”.
سال که من بیرون بودم هرموقع اینها زنگ می زدند می ترسید. هی می گفت مامان نروی، یک ماه هم که ملاقات ندادند با بچه و..
او با اشاره به محرومیت مادران زندانی از حقوق قانونی خود همچون مرخصی و تلفن می گوید: “زیر تختم من گریه می کردم و بچه ها دعا می کردند که خدایا بگذار این مادر بچه اش را ببیند. اینطور با روح و روان ما بازی می کردند. هنوز اسیب اش در بچه من مانده، من بابت این مساله هیچ وقت گذشت نمی کنم”.
ندا مستقیمی از وضعیت بند زنان می گوید “تلفن خیلی مهم است، پسر خانم شهریاری پایش را عمل کرده بود نمی توانست بیاید ملاقات و می خواست تلفن کند اما اجازه نمی دادند. این یعنی بدترین ضربه برای یک مادر. بهناز ذاکری، دخترش زایمان کرده بود و نمی دانید این مادر چه حس و حالی داشت و حتی یکبار هم اجازه تلفن ندادند. نرگس (رحمانی) را چی بگویم، همیشه حال و روزش جلوی چشمانم است. کافی بود چشم های این مادر را می دیدید همه چیز را حس می کردید. من هر شب می نشستم با نرگس گریه می کردم می گفتم دیگر طاقت ندارم می گفت خدا بزرگ است طاقت داشته باش. یا مادری بچه هایش خارج از کشور هستند احتیاج به تلفن دارد واقعا. به بازجویم می گویم تو خودت بچه داری. برو از خانمت بپرس بگو دو روز بچه ات را جدا کنند چه حس و حالی داری، آخر یک تلفن به کجا بر میخورد، فقط هفته ای ۲۰ دقیقه ملاقات کابینی است و تمام. آخر این چه وضعش است, اصلا بند زنان نسوان اوین شده بند گم شده ها، واقعا بند گمشده ها، هفته ای ۲۰ دقیقه کابینی آن هم با آن وضعیت”.
از ملاقات تا ملاقات بعدی هیچ خبری از هیچ کسی نداریم. از بیرون هیچ خبری نداریم مثلا امروز اگر بفهمم سرما خورده بچه تا هفته دیگر باید صبر کنم که بتوانم حالش را بپرسم و خبردار شوم از حالش. هرچه هم پی گیری کردیم برای تلفن گفتند بند شما به هیچ عنوان حق تلفن ندارد. آخر چرا؟ برچه مبنایی؟ کدام قانون، لاقال به مادران اجازه تلفن بدهید. این حق قانونی زندانیان است.
ندا مستیقمی می افزاید: “یادم نمی رود. ماه رمضان بود غذا درست کرده بودیم هرچی التماس کردیم که بگذارید برای بچه ها ببریم، نگذاشتند حتی آب ببریم با خودمان. بچه وقتی مادرش را می بیند توقع دارد حداقل یک شیرینی بگیرد. بچه من هی می گفت مامان جان هیچی برای من نیاوردی، عذاب دنیا را کشیدم وقتی گفتم نه بغض کرد و نشست. بعد فهمیدم بقیه بچه ها هم همین طور بوده اند و وقتی برگشتیم همه گریه کردیم. رئیس بند به من می گفت تو بچای اینکه بنشینی مادری کنی رفتی دنبال سیاست و.. گفتم چه ربطی دارد، من به خاطر بچه ام رفتم و اصلا ۳ سال بود هیچ کاری نمی کردم شما خودتان باز آمدید سراغ من. ما مادر هستیم مادر بودن مان به کنار، کار و عقایدمان هم به کنار”.

مریم(نسیم) نقاش زرگران، زندانی عقیدتی که از سه شنبه گذشته به مرخصی درمانی آمده بود پس از عدم تمدید مرخصی و تهدید دادستانی تهران، با نا تمام ماندن پروسه تشخیص بیماری به زندان اوین بازگردانده شد.

بازگشت به زندان بدون درمان؛ گزارشی از وضعیت مریم نقاش زرگران
مریم(نسیم) نقاش زرگران، زندانی عقیدتی که از سه شنبه گذشته به مرخصی درمانی آمده بود پس از عدم تمدید مرخصی و تهدید دادستانی تهران، با نا تمام ماندن پروسه تشخیص بیماری به زندان اوین بازگردانده شد.
این نوکیش مسیحی که به دلیل اعتقادات مذهبی بیش از ٣٠ ماه از دوران محکومیت خود را در بند نسوان اوین سپری کرده، اولین بار در اسفندماه ١٣٨٩ به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. این بازجویی ها که با تهدید و مزاحمت برای اعضای خانواده وی همراه بود، اغلب در مکان های غیر رسمی و حول پرسش از کلیسای خانگی و جامع ادامه یافت.
وی نهایتا چند روز پس از بازداشت سعید عابدینی، شهروند ایرانی-آمریکایی که برای تاسیس پرورشگاه در شمال ایران به کشور بازگشته بود، از سوی پلیس امنیت به صورت تلفنی احضار و بازداشت شد و در همین روز منزل پدری وی مورد تفتیش و کتاب ها و جزوات دینی و لوازم شخصی وی توقیف شد.
این نوکیش مسیحی پس از بازداشت جهت انگشت نگاری به زندان اوین منتقل و بدون هیچ گونه تفهیم اتهام به ساختمان وزرا تحویل شد. وی به مدت ۵ شبانه روز بدون بدوی ترین امکانات بهداشتی در این مکان بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفت و اغلب موضوع سئوالات در مورد علت افزایش اعضای کلیسای خانگی و افراد حاضر و کیفیت برگزاری مراسم در این کلیساها بود.
خانم زرگران نهایتا به زندان اوین منتقل و از سوی شعبه ٢ دادسرای شهید مقدس تفهیم اتهام شد. تنها اتهام وارده به وی تبلیغ علیه نظام بود.
مریم نقاش پس از ١٩ روز بازداشت موقت در بند نسوان اوین با قید وثیقه ٧٠ میلیونی آزاد شد. وی توسط قاضی مقیسه، ریاست شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی و اقدام علیه امنیت ملی به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد. این در حالیست که چنین اتهامی هرگز به وی تفهیم نشده بود.
مواردی چند که در محتویات پرونده این شهروند مسیحی مورد اشاره قاضی صادر کننده رای قرار گرفته به قرار زیرند:
* تغییر دین از اسلام به مسیحیت شاخه پروتستان
* عضویت فعال در کلیسای جماعت ربانی
* تشکیل و راه اندازی کلیساهای خانگی جهت جذب جوانان به مسیحیت
* ارتباط با سازمانهای مسیحی خارج از کشور به منظور تبلیغ آئین مسیحیت
* مسافرت به کشور ترکیه برای شرکت در گردهمایی های مسیحیان
در بخشی از حکم صادره برای خانم مریم نقاش زرگران چنین آمده است:
” دادگاه فعالیت های انجام شده را در راستای اهداف ضد امنیتی کشور انگلستان و رژیم اشغالگر قدس در جهت گسترش کلیساهای خانگی در داخل کشور و ایجاد انحراف در جامعه اسلامی دانسته و منطبق با ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی و با رعایت ماده ۴۶ قانون مجازات اسلامی، نامبرده را به تحمل ۴ سال حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم می نماید.“
حکم وی عینا در دادگاه تجدید نظر تایید و برای اجرای حکم در تاریخ ٢۴ تیر ٩٢ به زندان اوین فراخوانده شد. وی در حالی دوران محکومیت خود را سپری می کند که رابط وزارت اطلاعات در تیرماه سال جاری به وی اعلام داشته که وزارت اطلاعات از ضابط قضایی پرونده بی اطلاع است و پلیس امنیت صلاحیت گشودن چنین پرونده ای را نداشته است و وزارت پس از ٢ سال مسئولیت آن را می پذیرد و مورد بررسی مجدد قرار می دهد! این در حالی است که خانم زرگران همواره در طول مدت حضور خود در زندان با برچسب “زندانی خاص” مورد آزار و اذیت سیستم قضائی قرار گرفته است، از عدم اجازه ملاقات حضوری با برادر و خواهر خود برای ماه های متوالی تا قول ها و امیدوار کردن های واهی برای مرخصی و آزادی مشروط و بدین بهانه ها، عدم صدور مجوز اعزامِ درمان.
نسیم زرگران به دلیل ابتلا به بیماری ASD حدودا ٩ سال قبل تحت جراحی قلب قرار گرفت و نیاز مبرم به مراقبت های ویژه و مستمر پزشکی دارد. علاوه بر این او در یک سال اخیر با بی حسی دست و پا و درد مزمن در مفاصل و ستون فقرات مواجه شده است که پس از ماهها در مراجعه اولیه به پزشک متخصص تشخیص اولیه بیماری های دیسک کمر، آرتروز و پوکی استخوان بوده است و پزشک معتمد زندان دستور بستری ۵ روزه و نیاز فوری به انجام فیزیوتراپی را صادر کرده که با عدم مجوز دادستانی وی همچنان از درد بسیار رنج می برد. زرگران همچنین در ماههای زندان به کم خونی شدید، بیماری قند و چربی خون مبتلاست که به دلیل عدم صدور مجوز از سوی نهادهای قضائی مربوطه پروسه درمانی وی مغفول مانده است.





"خلاصه‌ای از موارد نقض حقوق بشر در ایران در نهمین گزارش احمد شهید" کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

"خلاصه‌ای از موارد نقض حقوق بشر در ایران در نهمین گزارش احمد شهید"
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی:
«احمد شهید»، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، روز سه‌شنبه ۲۷ اکتبر ۲۰۱۵ (۵ آبان ۱۳۹۴) ، نهمین گزارش خود را در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران به هفتادمین مجمع عمومی ملل متحد ارایه کرد.
خلاصه‌ای غیرجامع از این گزارش را در پی می‌خوانید؛
– افزایش شمار اعدام‌ها: سرانه اعدام در ایران از هر کشور دیگری در دنیا بالاتر است. روند افزایش از سال ۲۰۰۵ آغاز شده و در سال ۲۰۱۴ با ۷۵۳ اعدام به اوج رسیده است. در هفت ماه نخست ۲۰۱۵، دست‌کم ۶۹۴ نفر، از جمله ۱۰ زن و یک نوجوان اعدام شده‌اند و دست‌کم ۳۳ مورد اعدام در انظار عمومی اجرا شده است. اگر روند کنونی اعدام‌ها ادامه یابد، شمار اعدام‌شده‌ها تا آخر سال ۲۰۱۵ به ۱،۰۰۰ تن می‌رسد. دست‌کم ۶۹ درصد اعدام‌ها در نیمه اول سال ۲۰۱۵ به مواد مخدر مربوط بوده است.
– مجازات‌های ظالمانه: از جمله خارج کردن چشم یا کور کردن به عنوان قصاص اجرا شده است.
– سرکوب آزادی‌ اندیشه و بیان و حقوق مدنی و محدودیت‌ها برای تجمع و ایجاد تشکل‌های مستقل صنفی ادامه دارد. اقدامات سپاه پاسداران و پلیس سایبری ایران در احضار، بازجویی و بازداشت روزنامه‌نگاران، نویسندگان، فعالان شبکه‌های اجتماعی و مدافعان حقوق بشر ادامه یافته است. در ماه آوریل سال ۲۰۱۵ دست‌کم ۴۶ روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌های اجتماعی در ایران یا در بازداشت به‌سر می‌بردند یا برای آنها حکم‌هایی صادر شده‌ بود. از آن تاریخ تنها تعداد کمی از این افراد از حبس آزاد شده‌اند.
– طی ۱۵ روز نخست ماه رمضان بیش از ۴۸۰ نفر در ایران به خاطر روزه‌خواری شلاق خورده‌اند.
– دست‌کم ۲۳۳ اعتراض کارگری از ماه مارس ۲۰۱۴ تا مارس ۲۰۱۵ رخ داده و دست‌کم ۲۳۰ نفر بازداشت شده‌اند.
– قوانین ناقض حق آزادی بیان، حق تشکل و حق گردهمایی مسالمت‌آمیز و محدودیت‌ها بر آزادی بیان، و نداشتن دسترسی به دادرسی عادلانه ادامه دارند.
– احکام سنگینی علیه اشخاصی صادر می‌شود که از حق آزادی بیان خود استفاده کرده اند. این احکام به اتهام‌هایی چون «بلیغ علیه نظام»، «توهین به چهره‌های سیاسی و مذهبی» و «اقدام علیه امنیت ملی» صادر شده‌اند.
– تبعیض‌ها علیه اقلیت‌های دینی و قومی در برخورداری از حقوق مدنی، سیاسی یا اقتصادی ادامه دارد. اقلیت‌های دینی از جمله بهاییان، نوکیشان مسیحی، و دراویش نعمت‌اللهی گنابادی با تبعیض و محدودیت‌های گسترده‌ای روبرو هستند و ده‌ها تن از پیروان این اقلیت‌ها همچنان در زندان به سر می‌برند.
– نقض حقوق زنان رایج است. طرح‌هایی در دست بررسی است که حقوق زنان را، برای مثال در زمینه اشتغال، محدود کنند و به اجازه شوهر واگذارند. در زمینه حقوق برابر زن و مرد، ایران از میان ۱۴۲ کشور در پنج درصد آخر جدول قرار دارد.
انتظارات از حکومت جمهوری اسلامی در مسایل حقوق بشری
رادیو بین‌المللی فرانسه گفتگویی در باره‌ی آخرین گزارش احمد شهید، با «عبدالکریم لاهیجی»، رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر، انجام داده است.
گزارش «رادیو بین‌المللی فرانسه»: «بر اساس گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، فشار آوردن کشورهای غربی به ایران، در مسایل حقوق بشری، می‌تواند این کشور را وادار به آوردن تغییراتی در این زمینه کند.»
«جمهوری اسلامی ایران برای اولین بار، درباره‌ی حقوق بشر وارد گفتگو با سازمان ملل شده است و در مورد وضعیت حقوق بشر در این کشور پاسخ مفصلی داده است. این درحالی است که از آغاز سال تاکنون، در ایران حدود ۸۰۰ نفر اعدام شده‌اند و احتمالا تا پایان سال، این رقم به هزار نفر خواهد رسید.»
«عبدالکریم لاهیجی، رئیس فدراسیون بین المللی جامعه‌های حقوق بشر، در گفتگو با بخش فارسی رادیو بین‌المللی فرانسه می‌گوید که با در نظر داشت اینکه با تحریم‌های غربی، ایران ناگزیر شد که با کشورهای عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل به اضافه‌ی آلمان به گفتگو بنشیند، ما امیدواریم که جمهوری اسلامی توجه داشته باشد که نفس تعیین یک گزارشگر ویژه از سوی شورای حقوق بشر درباره‌ی وضعیت حقوق بشر در ایران، یک مساله‌ی اساسی است و نشان می‌دهد که وخامت وضع حقوق بشر در ایران تا چه حدی است.»
«در ادامه آقای لاهیجی از جزئیات این مشکل می‌گوید و اینکه یکی از پیشنهادات این است که مسوولین جمهوری اسلامی از اعدام قاچاقچیان مواد مخدر خودداری کنند؛ با این کار می‌شود از ۷۰ درصد موارد اعدام جلوگیری کرد، ولی وضعیت زندانیان سیاسی هم بسیار بد است و باید به همه‌ی این مسایل توجه شود.»
منبع: جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران (عضو فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر)

۱۳۹۴ آبان ۴, دوشنبه

یک منبع "آگاه" وضعیت نرگس محمدی را به شدت وخیم توصیف کرده و به نقل از یکی از پرستاران بیمارستان ایران‌مهر گفته که حتی خطر مرگ وی را تهدید می‌کند.

خانم محمدی که در حال سپری کردن شش سال حبس خود در بند زنان زندان اوین تهران است، پس از چندین بار تشنج و از حال رفتن به دلیل بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی، از روز ۱۹ مهر، تحت‌الحفظ در بیمارستان بستری شده است.

گوهر عشقی (مادر ستار بهشتی)، اکرم نقابی (مادر سعید زینالی، دانشجویی که ۱۶ سال قبل، بازداشت شد و از آن زمان مفقود است) و تعدادی از فعالان مدنی و حقوق بشر روز شنبه (۲ آبان-۲۴ اکتبر) موفق شدند برای لحظاتی نرگس محمدی را در بیرون اتاق وی در بیمارستان "ایران‌مهر" تهران ببینند اما این دیدار با از حال رفتن این زندانی سیاسی در آغوش خانم عشقی نیمه‌تمام ماند و پرستاران و ماموران او را به اتاقش باز گرداندند.

یک منبع "آگاه" در گفتگو با #تقاطع، وضعیت نرگس محمدی را به شدت وخیم توصیف کرده و به نقل از یکی از پرستاران بیمارستان ایران‌مهر گفته که حتی خطر مرگ وی را تهدید می‌کند.

به گفته‌ی این منبع، در جریان این دیدار، ماموران، تلفن همراه و کارت ملی هوشنگ نعمتی از حاضران در ملاقات را به دلیل عکس گرفتن از نرگس محمدی ضبط کرده و از وی خواسته‌اند تا روز یکشنبه (۳ آبان) به دادسرای امنیت در منطقه‌ی سعادت‌آباد تهران مراجعه کند.
این منبع افزود که خانم نرگش محمدی به ویژه از دیدن گوهر عشقی و اکرم نقابی بسیار خوشحال شد و به ابراز احساسات پرداخت.
خانم محمدی که در سال‌های گذشته چندین بار بازداشت و زندانی شده، آخرین بار پس از ماه‌ها بازجویی، صبح روز ۱۵ اردیبهشت با هجوم ماموران امنیتی و قضایی به منزلش بازداشت شد. این بازداشت به بهانه‌ی اجرای ادامه‌ی حکم زندان او که از سال ۱۳۹۱ متوقف شده بود، صورت گرفت. این فعال شناخته‌شده‌ی حقوق بشر، پیش‌تر در دو نوبت در فاصله‌ی ۲۱ خرداد تا ۱۰ تیرماه ۱۳۸۹، و ۳ اردیبهشت‌ تا ۱۰ مرداد ۱۳۹۱ در زندان اوین تهران و زندان زنجان، مجموعا حدود ۴ ماه را در بازداشت سپری کرده بود که هر دو بار به دلیل وخامت حال ناشی از بیماری با قرار وثیقه، آزاد و به بیمارستان منتقل شده بود.
نرگس محمدی دارای دو فرزند خردسال دوقلو است که بعد از بازداشت اخیر او، ایران را ترک کرده و به پدرشان در فرانسه ملحق شده‌اند. خانم محمدی از آن زمان، اجازه‌ی گفتگوی تلفنی با فرزندانش را نیز پیدا نکرده است.

احمد میرعلایی تنها در نامه‌ای ۱۳۴ امضایی که امضای او هم پای نامه بود گفت که «ما نویسنده‌ایم».

احمد میرعلایی، جان بر سر قلم
هشت صبح روز دوم آبان‌ماه ۱۳۷۴مترجم و نویسنده‌‌ی پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتاب‌فروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آن‌جا نرسید. او عادت داشت که اگر ظهر به خانه نمی‌رفت تغییر برنامه را اطلاع دهد اما آن روز چنین نکرد. خانواده‌اش نگران شدند اما جست‌وجو برای یافتنش بی‌نتیجه بود. پیکر بی‌جان او ساعت ده شب در کوچه‌های خیابان میر اصفهان پیدا شد. کنار جنازه‌ی او دو بطری مشروب قرار داده بودند. نیروی انتظامی پیدا شدن جسد را به خانوادهمیرعلایی اطلاع می‌دهد. او در یکی از کوچه‌‌های فرعی محل کارش به شکل نشسته به دیوار تکیه داده بود. همان شب در پزشکی قانونی خانواده‌ی میرعلایی جسد را می‌بینند که جای دو تزریق آمپول در دست راست او دیده می‌شود. احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیه‌ی دست راست دچار ایست قلبی می‌شود و جان می‌دهد.
این‌گونه پایان می‌یابد زندگی مترجمی که در تاریخ ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۱ در اصفهان آغاز شده بود. احمد میرعلایی، مترجم، نویسنده، استاد دانش‌گاه، ناشر و روزنامه‌نگار در خانواده‌ای اهل فرهنگ و تحصیل‌کرده دیده به جهان گشود. پدر بزرگ پدری وی روحانی بود و پدر بزرگ مادری پزشکی حاذق. میرعلایی تحصیلات دانش‌گاهی خود تا مقطع کارشناسی در رشته‌ی ادبیات انگلیسی را در دانش‌گاه اصفهان گذراند و پس از آن به دلیل کسب رتبه‌ی اول، موفق به دریافت بورس تحصیلی شد و به دانش‌گاه لیدز در انگلستان رفت و مدرک فوق لیسانس خود را در رشته‌ی ادبیات و زبان انگلیسی از این دانش‌گاه دریافت کرد. میرعلایی سپس برای دریافت دکترای ادبیات انگلیسی وارد دانش‌گاه سوربن شد اما آن را نیمه‌تمام گذاشت و به ایران بازگشت.
قتل میرعلایی مانند دیگر قتل‌های نویسندگان و دگراندیشان، جهت محدودسازی اندیشه و حق آزادی بیان صورت گرفت. احمد میرعلایی به هیچ حزب و دسته‌ی سیاسی وابستگی نداشت که بخواهیم او را مخالف سیاسی جمهوری اسلامی قلمداد کنیم.او در نوجوانی شیفته‌ی محمد مصدق و جبهه‌ی ملی بود اما چه پیش و چه پس از انقلاب هیچ سابقه‌ی فعالیت سیاسی و یا مبارزات سیاسی نداشت.
احمد میرعلایی تنها در نامه‌ای ۱۳۴ امضایی که امضای او هم پای نامه بود گفت که «ما نویسنده‌ایم». «ما نویسنده‌ایم، یعنی احساس و تخیل و اندیشه‌ و تحقیق خود را به اشکال مختلف می‌نویسیم و منتشر می‌کنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشته‌مان - اعم از شعر یا داستان، نمایش‌نامه یا فیلم‌نامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمه آثار دیگر نویسندگان جهان- آزادانه و بی‌هیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانه‌ای، در صلاحیت هیچ‌کس یا هیچ‌ نهادی نیست. اگر چه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه درباره‌ی آن‌ها بر همه‌گان گشوده است.» این نویسندگان در بخش دیگری از نامه می‌خواهند که آن‌ها را نویسنده ببینند. «پس اگر چه توضیح واضحات است، باز می‌گوئیم: ما نویسنده‌ایم. ما را نویسنده ببینید و حضور جمعی ما را حضور صنفی نویسندگان بشناسید.» احمد میرعلایی پس از امضای این نامه مانند دیگر امضاکنندگان نامه، بارها به وزارت اطلاعات احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و آزار دید.

«فکر نکنید مادر ستار از کسی می‌ترسه، نون از بازوی خودتان بخورید نه از خون این‌ها»

ای شیر زنان پاکدل ایران زمین که آهن گداخته بر دل وجانتان نهاده اند پا بر جا و سر فراز بمانید.
سخنان مادر ستار بهشتی و مادر ریحانه جباری در اولین سالگرد اعدام ریحانه
در بخشی از این ویدئو گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی در حالی که عکس فرزند خود را در دست دارد خطاب به ماموران امنیتی که در محل حضور دارند می‌گوید:
«فکر نکنید مادر ستار از کسی می‌ترسه، نون از بازوی خودتان بخورید نه از خون این‌ها»
«اگر ستار را چهار روزه کشتید من حاضرم در همین میدان رباط کریم یک روزه تیرباران شوم . من از کسی نمی ترسم ...»
در مراسم یادبود اولین سالگرد اعدام ریحانه جباری در بهشت زهرا در تهران که روز یکشنبه سوم آبان‌ماه برگزار شد، شماری از مادران داغدار از جمله مادر ستار بهشتی حضور یافتند و یاد او را گرامی داشتند.
مادر ریحانه در این مراسم با اشاره به مادر ستار بهشتی و خطاب به جمعیت گفت:
«... ما مادران نه قرار است ثروتمون رو ازمون بگیرن، نه شغلمون و نه چیز دیگه‌ای رو، عزیزترین چیزمون رو که پاره تنمون بود گرفتن، نه فقط اینها، صدها و صدها، در این سرزمین مادرانی مثل این مادران... فراوانند.».
مادر ستار بهشتی نیز در حالی که عکس پسرش را در دست داشت گفت:«من آرام نخواهم نشست، او همه چیز من بود....

_______________________
این همه ظلم تا کی؟
از اين ناله ها و فريادها بايد ترسيد.
هیچ ظلمی پایدار نمی ماند، حکومت جور و جهل و فساد هم به زودی نابود خواهد شد.
یک روزی اشک مادران سیل خواهد شد و آه پدران باد خواهد شد و خشم جوانان آتش خواهد شد و جسم ناپاک نامردان را خاک پاک ایران خواهد کرد.آن روز خواهد آمد
پسر جلاد ودزد خانواده کثیف سربندی چند روز بعد از اعدام ریحانه در آلمان به دلیل حمل قاچاق دارو وچیزهای دیگر به همراه دونفر دزد مثلِ خودش دستگیر شد وبا پرداخت پول حرامی و وثیقه از طرف رژیم ایران به دولت آلمان آزاد شد
مادر همیشه سوگوار ایرانی, کسی چرا صدای اینها نیست ؟
از آن پیر و جوان که در خیابان ها برای چند شبی آزادی عمل هر کاری بنام محرم داشتند چرا کسی به دلداری این مادران داغدار نرفت ؟ چرا پسران و دختران و زن و مرد ایرانی عاشورای ۸۸ را بفراموشی سپردند که در تار
یخ ایران ثبت است اما برای یک عاشورای ساخته و پرداخته همه اشک در چشم و سینه زنان در خیابان بودند .
چرا آنهمه هنرمند و ورزشکار زنجیر زنان به خیابان آمدند تا خوش خدمتی خود را به جمهوری اسلامی نشان بدهند اما مادران کشته شده های عاشورای ۸۸ تنها ماندند ؟
این مادران ایرانی چه کم از زینب مسلمان ها داشتند ؟
شگفتا که مسیحی ها پیروان مسیح هم برای سینه زنی به خیابان آمدند اما هیچکدام از اینها که مسیحیت دین عشق و محبت میدانند برای محبت به این مادران نیامدند !

آیا ارزش این مادران کسانی که در عاشورای ۸۸ کشته شدند کمتر از عاشورای ساخته و پرداخته ی حسین است ؟
آیا خون یک ایرانی که در عاشورای ۸۸ به زمین ریخت کمتر از عاشورای حسین است ؟

به ناله های مادر ستار بهشتی گوش کنید چه کم از خطبه ی زینب پس از کشته شدن حسین دارد ؟
که همه ی آن خطبه چیزی بیش از یک دروغ نیست چیزی در حد روزه های آخوند ها در مراسم روزه خوانی برای گرم کردن مجلس و پولی به جیب زدن اما چرا کسی به سکوت غم انگیز مادر اردشیر امیر ارجمند گوش نمیدهد ؟

این بی مهری ها , این بیگانه پرستی , این تاریخ دروغ پرستی روزی سرانجام به پایانش خواهد رسید و شما با یک وجدان بیمار و آلوده به زندگی تان ادامه خواهید داد.


















۱۳۹۴ مهر ۲۶, یکشنبه

روز گذشته یک زن تهرانی با بنزین دست به خودسوزی زد و به زندگی خود پایان داد.

روز گذشته یک زن تهرانی با بنزین دست به خودسوزی زد و به زندگی خود پایان داد.
خبرگزاری هرانا به نقل از جام، گزارش این پرونده تا این مرحله از تحقیقات را در اختیار خوانندگان قرار می دهد.
ساعت ۹ صبح دیروز مرد میانسالی در تماس با ماموران کلانتری ونک از مرگ مشکوک همسرش در آتش سوزی خبر داد.
تحقیقات جنایی برای مشخص شدن علت مرگ زن ۴۲ ساله پس از آتش سوزی با بنزین آغاز شد.
ساعت ۹ صبح دیروز مرد میانسالی در تماس با ماموران کلانتری ونک از مرگ مشکوک همسرش در آتش سوزی خبر داد.
با حضور ماموران در محل مرگ زن ۴۲ ساله در یکی از خیابان های فرعی ونک آنها با جسد سوخته او روبرو شدند.
با اعلام موضوع به بازپرس جنایی تهران، وی دستور تحقیق از اعضای خانواده زن را صادر کرد.
همسر او در بازجویی ها مدعی شد از مدتی قبل با همسرش دچار اختلاف بوده و همیشه با هم درگیری لفظی داشتند.
مرد میانسال ادامه داد: “همسرم تهدید به خودکشی کرده بود و صبح امروز با ریختن بنزین روی خودش به زندگی اش پایان داد”.
با اظهارات همسر زن ۴۲ ساله و با بررسی صحنه و مشکوک بودن مرگ، قاضی ایلخانی بازپرس ویژه قتل پایتخت دستور تحقیقات بیشتر در مورد مشخص شدن علت اصلی مرگ زن میانسال را  صادر کرد.

خبرگزاری هرانا ـ کسری نوری از دراویش زندانی، روز چهارشنبه پانزدهم مهرماه بدون اطلاع قبلی و بر خلاف قانون از زندان نظام شیراز به زندان اوین منتقل و چهار روز در قرنطینهٔ اوین نگهداری و سرانجام به بند ۸ عمومی اوین منتقل شد.

خبرگزاری هرانا ـ کسری نوری از دراویش زندانی، روز چهارشنبه پانزدهم مهرماه بدون اطلاع قبلی و بر خلاف قانون از زندان نظام شیراز به زندان اوین منتقل و چهار روز در قرنطینهٔ اوین نگهداری و سرانجام  به بند ۸ عمومی اوین منتقل شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مجذوبان نور، انتقال کسری نوری به زندان اوین در حالی صورت گرفته که بر اساس دادنامهٔ صادره از سوی دادگاه انقلاب شیراز محل نگهداریِ وی زندان نظام شیراز عنوان شده است و اقدام مسئولان در انتقال این درویش زندانی به اوین خلاف قانون و نوعی تبعید محسوب می‌شود.
گفتنی است کسری نوری تاکنون چند بار از سوی مسئولین ادارهٔ زندان‌ها تهدید به تبعید به زندان‌های دیگر شده است.
لازم به ذکر است، کسری نوری، در دی ماه سال گذشته در اعتراض به وضعیت هفت وکلای زندانی دراویش در بند ۲۰۹ اوین به مدت ۹۰ روز دست به اعتصاب غذا زد که سرانجام با رسیدگی به خواسته‌اش به اعتراض خود پایان داد٬ وی که از همکاران سایت خبری مجذوبان نور نیز به حساب می‌آید با اتهاماتی همچون تبلیغ علیه نظام و عضویت در گروه به چهار سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد که این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر نیز به تایید رسید.

۱۳۹۴ مهر ۲۵, شنبه

کشته شدن ۸پاسدار و مزدوران برون مرزی رژیم در سوریه طی ۲۴ساعت گذشته

کشته شدن ۸پاسدار و مزدوران برون مرزی رژیم در سوریه طی ۲۴ساعت گذشته
تلویزیون اورینت متعلق به اپوزیسیون سوریه 23مهر 94 به‌نقل از منابع حکومت آخوندی خبر داد طی 24ساعت گذشته هشت تن از نیروهای سپاه پاسداران و مزدوران آنها در حومه حما و لاذقیه کشته شده‌اند. 4تن از کشته شدگان متعلق به نیروی قدس، تیپ 41 و بسیج بودند. 4تن دیگر از مزدوران وابسته به تیپ افغانی موسوم به فاطمیون بوده‌اند.
دو روز پیش رژیم ایران از کشته شدن افسران بلندپایه خود در سوریه خبر داد. سرتیپ پاسدار فرشاد حسونی‌زاده و حمید مختار بند رئیس ستاد تیپ موسوم به المهدی در میان کشته شدگان بودند.
بیشتر بخوانید:
پاسدار دیگری از قاتلان مردم سوریه کشته شد
روز 20مهر 94 یکی دیگر از پاسداران جنایت‌پیشه در سوریه به هلاکت رسید. وی که رسول پور مراد نام داشت، اهل قزوین بود. جسد وی قرار است امروز پنجشنبه 23مهر در شهرک مدرس از توابع شهرستان بوئین زهرا دفن شود.
لازم به یادآوری است که در روزهای 21 و 22مهر 94 رسانه‌های رژیم خبر کشته شدن 6 پاسدار دیگر را اعلام کرده‌اند:
روز چهارشنبه 22مهر94 - سایت پاسدار قاسم سلیمانی خبر هلاکت مزدوری به نام نادر حمیدی اهل خوزستان را اعلام کرد.
خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) نیز خبر هلاکت یک مزدور افغانی سپاه پاسداران به‌نام محمدرحیم رحیمی ساکن سمنان را اعلام کرد.
خبرگزاری حکومتی میزان از دفن دو تن از عناصر سپاه پاسداران که در سوریه کشته شده‌اند خبر داد. این قاتلان مردم سوریه به‌نامهای عارف حسینی و یارمحمد مردانی در شهر ری دفن شدند.
رسانه‌های حکومتی هیچ اشاره‌یی به زمان و نحوه کشته شدن این پاسداران نکردند.
روز سه‌شنبه 21مهر 94 نیز سپاه پاسداران در خبرگزاری خود (فارس) از کشته شدن دو سرکرده دیگر سپاه پاسداران در سوریه به‌نامهای فرشاد حسونی‌زاده و حمید مختاربند خبر داده بود.
این دو پاسدار به هلاکت رسیده، فرشاد حسونی‌زاده فرمانده سابق تیپ موسوم به صابرین و حمید مختاربند معروف به ابو زهرا مسئول سابق ستاد تیپ یکم موسوم به حضرت حجت اهواز بودند

۱۳۹۴ مهر ۲۱, سه‌شنبه

فاطمه سالبهی،۲۳ ساله، را در شیراز اعدام کردند.

فاطمه سالبهی،۲۳ ساله، را در شیراز اعدام کردند.
فاطمه در حالی اعدام شد که با "قانون مجازات اسلامی" جدید ایران در سال ۱۳۹۲ درخواست اعاده دادرسی فاطمه سالبهی پذیرفته شده بود. به گفته ی رها بحرینی، فعال حقوق بشر، فاطمه در سال ۸۹ به اتهام قتل همسرش حامد صادقی به اعدام محکوم شد. او در آن زمان تنها ۱۷ سال سن داشت و طبق نظریه پزشگی قانونی دچار افسرگی شدید همراه با افکار خودکشی بود.
همسرش دو برابر او سن داشت و فاطمه در دادگاه گفته بود که او به اجبار و به دلیل ترس از خانواده به ازدواج با او تن داده بود. فاطمه یک بار پیش از آن در ۱۵ سالگی به عقد مرد دیگری درآورده شده بود ولی به دلیل ضرب و شتم و آزار از او خیلی زود طلاق گرفت.
با این حال، در جریان محاکمه مجدد، قاضی دادگاه نتیجه گرفت که فاطمه در هنگام قتل به رشد عقلی رسیده بوده و در نتیجه، مجددا برای او حکم اعدام صادر کرد.
به گفته ی بحرینی این نتیجه گیری بدون مشاوره با متخصصان روانشناسی کودک و بر مبنای طرح سوالاتی به غایت نسنجیده و بیربط از فاطمه از این قبیل که آیا قرآن می خوانده یا نه و آیا می دانسته که کشتن انسان "حرام" است یا خیر صورت گرفت.
منبع: گویا نیوز

۱۳۹۴ مهر ۲۰, دوشنبه

نرگس محمدی روز یکشنبه نوزدهم مهر ماه در پی تشنج در زندان، به بیمارستان منتقل و بستری شد.

به نقل از کانون مدافعان حقوق بشر، خانم محمدی در حال حاضر به‌صورت تحت الحفظ در بیمارستان بستری است.
تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی گفت که شرایط نگهداری خانم محمدی در بیمارستان باید معقول باشد تا تحت فشار عصبی قرار نگیرد، بنابراین ایجاد شرایط نامناسب مانند بستن به تخت، روند درمان او را عقب می‌اندازد.
پزشک‌های متخصص در خصوص دو بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی که خانم محمدی به آنها مبتلا است، معتقد هستند که این بیماری‌ها در فضای زندان و محیط‌های تنش‌زا تشدید شده و در نهایت در پی بی‌توجهی می‌توانند جان بیمار را به خطر بیاندازند.
براین اساس آقای رحمانی گفت که فراهم نکردن شرایط مناسب و همچنین تعلل در معالجه همسرش، خطر معلولیت او را افزایش می‌دهد.
خانم محمدی چهاردهم مهرماه در پی برخورد نامناسب یکی از مأموران زندان اوین با او به‎هنگام انتقالش برای تزریق آمپول هپارین، دچار فشار عصبی و بالا رفتن فشار خون می‌شود که این امر منجر به انتقال او به بهداری زندان اوین شده است.
همچنین خانم محمدی روز پانزدهم مهرماه بعد از تشنج شدید، به بیمارستان امام خمینی منتقل می‌شود. تشخیص پزشک‌های متخصص مغز و اعصاب این بیمارستان، تشنج ناشی از فشار عصبی بوده است. پزشک‌های متخصص مغز و اعصاب بیمارستان امام خمینی، دستور پزشکی مبنی بر اعزام فوری و تحت درمان و بررسی قرار گرفتن بیماری توسط پزشکان متخصص پیشین او که از سابقه بیماری مطلع هستند را صادر می‌کنند، دستوری که اجرا نمی‌شود.
این در حالی است که پیش‌تر از این در تاریخ یازدهم مهرماه، پزشک متخصص مغز و اعصاب خانم محمدی که پس از پنج ماه موفق به معاینه او شده بود، دستور پزشکی برای بستری شدنش در بیمارستان را داده بود.
نرگس محمدی از سال ۱۳۸۹ و پس از نگهداری در سلول‌های انفرادی بند ٢٠٩ دچار بیماری‌های عصبی شد. بیماری او در سال ۱۳۹۱ و در پی بازداشت مجددش در زندان زنجان تشدید و به بیمارستان منتقل شد. از همین رو مقام‌های مسئول براساس نظر پزشک‌های متخصص و همچنین پزشکی قانونی مبنی براین‌که فضای زندان، خانم محمدی را برای فلج عضلانی مستعد می‌کند، با آزادی او برای ادامه درمان، موافقت کرده بودند.
با این حال، نرگس محمدی در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ بدون دریافت احضاریه‌ای، توسط نیروهای امنیتی- قضایی در منزلش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
تقی رحمانی در پی انتشار خبر تشدید بیماری نرگس محمدی در زندان گفت که مسئولیت تعلل در درمان همسرش که می‌تواند خطر جانی برای او به همراه داشته باشد، برعهده مقام‌های امنیتی و قضائی است.