۱۳۹۸ خرداد ۲۰, دوشنبه

سپیده قلیان :ما را شکنجه می‌کنند که قبول کنیم شکنجه نشده‌ایم!

فعال مدنی و زندانی سیاسی خانم سپیده_قلیان که پس از افشای شکنجه‌های اعمال شده همراه با اسماعیل_بخشی سی‌ام دی‌ماه سال ۱۳۹۷ مجددا بازداشت شده و ماه‌ها تحت بازجویی در اداره‌ی اطلاعات اهواز بوده و پس از انتقال به زندان سپیدار اهواز به زندان اوین منتقل شد
هفته‌ی گذشته وی را به قصد شکنجه‌ی روحی به تبعیدگاه قرچک منتقل کردند.

او پس از انتقال به تبعیدگاه قرچک نامه‌ی زیر را نگاشته است:

" من ایستاده‌ام "
 
"صبح روز دوشنبه، ۱۳ خرداد، مسئول بند در زندان اوین من را برای رساندن خبری احضار کرد. خانم مسئول بند سراسیمه و نگران به من گفت که حامل خبری ناگوار است.
با وجود اینکه در ماه‌های اخیر هر روز شنونده‌ اخبار ناگوار بوده‌ام، اما از اینکه این خبر می‌تواند تصادف اعضای خانواده‌ام در مسیر دزفول-تهران برای ملاقات با من باشد، به خود لرزیدم

دنیای زندان دنیای بی‌خبری است.
زندانی در حالی که “هست” در واقع “نیست”، چرا که از آنچه آن‌سوی دیوارهای زندان می‌گذرد،
غالباً اطلاع دقیقی ندارد. در نتیجه گاهی حتی خبر خوب هم برای زندانی بد است.
خاصه آن که آن روز تلفن زندان هم قطع بود.
اما خبری که به زعم مسئول بند، بد بود، تصمیم بر انتقال من از زندان اوین به زندان قرچک ورامین بود.
زندانی که عموم زندانیان سابق در آن از وضعیت غیر انسانی و تحمل‌ناپذیر آن سخن گفته‌اند و حتی از دید مسئول زندان هم شکنجه‌گاه و تبعیدگاه است.
اما پس از تحمل زندان‌های متعدد، پس از تحمل روزها رنج و بازجویی در انفرادی‌های وزارت اطلاعات و پس از انتقال به زندان اوین، انتقال به قرچک ورامین یک خبر بد نیست.
زندان زندان است و زندانی زندانی!
خانم مسئول زندان گفت با تصمیم دادستان و برای تادیب من را قرچک ورامین منتقل می‌کنند.
یعنی دستگاه قضایی و نهادهای بالادستی هم دقیقاً می‌دانند در اینجا چه خبر است: زندانی فاقد هر گونه امکانات اولیه، مملو از فشار و توهین و تحقیر.
اکنون که زندانی این تبعیدگاه ضد انسانی هستم، آنچه که از روزهای انتهایی آبان سال گذشته تا امروز بر سرم آمده است را مرور می‌کنم.
بازداشت غیر انسانی، شکنجه، بهتان، انفرادی، پخش اعترافات اجباری، ضرب و شتم و بازداشت خود و اعضای خانواده، زندان، از زندان به زندان، و از زندانی به زندانی دیگر!

از ۲۷ آبان سال گذشته تا به امروز، همه چیز مانند یک کابوسِ غیر واقعی،
اما شوربختانه درد‌آور و واقعی بوده است.
مگر من چه کرده بودم که نهادهای قضایی و امنیتی حکومت، کمر همت بر نابودی زندگی من بسته‌اند؟ نهاد امنیتی دنبال چند قربانی است تا اعتراضات گسترده‌ کارگران هفت تپه را به گردن آنها بیندازد و به این طریق به روسای خود بگوید که بحران تحت کنترل است.
نهادهای امنیتی گویا در خوش‌خدمتی‌ به سرمایه‌داران از هیچ ظلمی به معترضانِ وضع موجود
دست نمی‌کشند. اما بحران تحت کنترل نیست حضرات!
تجربه‌ جابه‌جایی در چند زندان مختلف من را به این شناخت رساند که وضعیت بحرانی اقتصاد،
زاینده‌ فاجعه در زندگی طبقات فرودست شده است.

پس از اینکه اسماعیل بخشی و من از شکنجه گفتیم، برای در هم شکستن ما اعترافات اجباریمان را پخش کردند اما ظاهرا این حرکت هم نهادهای امنیتی را راضی نکرد و ما برای بار دوم بازداشت شدیم. حداقل در مورد خودم مطمئن هستم که پس از بازداشت انواع شکنجه را تحمل کرده‌ام.
بلاتکلیفی مطلق در بیش از سه ماه بازداشت موقت‌‌(!)،
انتقال از این زندان به آن زندان و تحقیرها و تهدیدها تنها بخشی از این شکنجه‌ها بوده است.
ما را شکنجه می‌کنند که قبول کنیم شکنجه نشده‌ایم!
اما واقعیت این است که از انتهای آبان سال گذشته تا امروز، هر روز ما شکنجه بوده است.

واقعیت این است که انتقال به زندان قرچک ورامین، تنها موجب تقویت روحیه‌ من شده است،
چرا که حافظان وضعیت موجود حتی از تغییر کردن من در زندان اوین ناامید شده‌اند.
عاملان و حافظان وضع موجود نمی‌دانند تا وقتی که شکاف‌های عمیق اقتصادی و اجتماعی
در پیکر این جامعه باشد، صدای اعتراض خاموش نخواهد شد و با برخوردهای سبعانه‌ با معترضان، نتیجه‌ای عایدشان نمی‌شود.
من با تمام ستمی که در حق‌ام روا داشته‌اید همچنان ایستاده‌ام و روزها که بیشتر سپری می‌شود
بیشتر بر حقانیت صدا و اعتراضم باور پیدا می‌کنم. مقاومت من در پیوند با
مقاومت همه‌ کسانی‌ست که هجمه‌ تهدید و فشار، خم به قامت استوارشان نینداخته و نخواهد انداخت
من ایستاده‌ام چرا که بحران اقتصادی و اجتماعی عمیقی که من را به اعتراض واداشت،
هنوز وجود دارد و نه تنها رفع نشده که تشدید نیز شده است.»

سپیده قلیان
زندان قرچک ورامین
۱۳ خرداد ۱۳۹۸

۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۵, یکشنبه

گسترش گرایش به مسیحیت و تغییر مذهب در برخی از مناطق ایران


روایت وزیر اطلاعات از تغییر مذهب در مناطقی از ایران

وزیر اطلاعات از گسترش گرایش به مسیحیت و تغییر مذهب در برخی از مناطق ایران خبر داده است.
 محمود علوی در جمع گروهی از مبلغین در قم گفته که در همدان «افرادی گرایش به مسیحیت پیدا می‌کنند که جزو افراد عادی جامعه هستند مثلا کارشان ساندویچ فروشی و امثال اینها بوده است.»
علوی افزوده «ناچار شدیم اینها را احضار کنیم و دلیل گرایش به مسیحیت را از آنها جویا شویم. برخی از این افراد عنوان می‌کردند که ما به دنبال دینی هستیم که به ما آرامش بدهد.»
باید به وزیر اطلاعات حکومت گفت که آیا بنظرت همن مردمی که تو با تحقیر بعنوان ساندویچ فروش ازآنها یاد میکنی انسان نیستند و حق انتخاب و ازادی بیان و عقیده ندارند؟
حقوقی که در ایران توسط شما نادیده گرفته میشود و در صورت احقاق این حق به زندان و جوخه مرگ سپرده خواهند شد

۱۳۹۷ اسفند ۷, سه‌شنبه

امروز روز مادر است...




امروز روز مادر است...

امروز در تقویم اسلامی زادروز دختر پیامبر اسلام است و روز مادر نامیده شده است، پس بگذاريد از مادرانی ياد کنيم، که حکومت اسلامی میخواهد وادار به سکوتشان کند، مادران حق طلبی که وحشتی ندارند و عامل وحشت دیکتاتوری جمهوری اسلامی شده اند، چه آنان که امروز هستند و چه آنان که در خاک آرمیده‌اند.

امروز روز مادران تمام جانباختگان کشتار بی رحمانه دهه شصت ، مادران خاوران، مادرانی چون مادران ندا و سهراب، مادران بهکیش و لطفی، مادران کشته شدگان قیام های متفاوت چهل سال اخیر علیه دیکتاتوری، مادران صانع ژاله، امیر حسین تهرانچی، محمد مختاری، حامد نورمحمدی و تمام شهدای راه آزادی، مادر ستار بهشتی، مادران پارک لاله، مادران صلح کردستان و بسیاری مادران دیگر است. مادرانی که در راه آزادی وطن عزیزترین و ارزشمندترین دارایی شان را از دست داده اند.

در عمق قلب این مادران آتشی برپاست که تا انتهای جهان شعله میکشد، آتشی که فریاد آزادی ست از زبان فرزندان درگذشته شان، شعله ای که چهل سال است زبانه میکشد.                                                                             
به چشمان دردمند این مادران که بنگریم عشق و اراده ای می‌بینیم که با تمام خستگی هنوز پشت ظلم را می‌لرزاند.

این مادران هیچ هراسی از هیچ شکنجه و بند و زندانی ندارند.
آن ها روح فرزندانشان را در درون خود زنده کرده‌اند.
یک روح زنده شده در وجود یک مادر داغدار را نمی توان کُشت، به زندان برد و یا شکنجه کرد!
این مادران نماد روح های زنده شده در وجود کسانی هستند که فرزندانشان ناجوانمردانه به قتل رسیده اند! نماد درد یک ملت! دردی که سال‌هاست بر مادران داغدیده این خاک رفته است! فراموش نکنیم که امروز روز مادر است...






۱۳۹۷ دی ۲۱, جمعه

▫️حمایت شورای های صنفی دانشجویان دانشگاه های ایران از #اسماعیل_بخشی

▫️حمایت شورای های صنفی دانشجویان دانشگاه های ایران از #اسماعیل_بخشی

▫️شوراهای صنفی دانشجویان کشور با انتشار بیانیه ای از #اسماعیل_بخشی حمایت کرد: فرزند کارگرانیم، کنار "اسماعیل بخشی" می مانیم

▪️اسماعیل بخشی نماینده‌ی شورای کارگری شرکت نیشکر هفت تپه، طی نامه‌ای پرده از #شکنجه شدنش در دوره‌ی بازداشت برداشت و وزیر اطلاعات را به مناظره فراخواند. آنچه اسماعیل بخشی در نامه‌ی خود افشا کرد عصاره و حد نهایی بسیاری از اتفاقاتی بود که در طول یک سال گذشته بر تعدادی از دانشجویان «در کنار دیگر گروه های معترض» رفت. بازداشت‌های بدون حکم دستگیری، ضرب‌و‌شتم هنگام بازداشت، انفرادی‌های طولانی مدت، بازجویی با چشمان بسته و انواع تهدید و ارعاب و ضرب‌وشتم در دوران بازجویی از جمله مصادیق شکنجه و موارد غیرقانونی‌ای بود که در بازداشت برخی فعالین صنفی_دانشجویی نیز اتفاق افتاد و اکنون به میانجی نامه‌ی اسماعیل بخشی برخی از آنان همچون #رویا_صغیری و #سپیده_قلیان به افشای آن پرداخته‌اند.
▪️در این‌ میان اما واکنش مسئولان امر چه بود؟ وزیر اطلاعاتی پاسخگو، مجلسی پیگیر و قوه‏‌ قضاییه‌‏ای شفاف همه دست به دست هم دادند تا نشان دهند که هرگز خبری از «شکنجه» در این سیستم نبوده، نیست و نخواهد بود. اگر هم به اصطلاح «درگیری»ها و «خود-سری»هایی در این زندان و آن زندان یا این بازجویی و فلان بازجویی صورت گرفته تخلفاتِ ناصواب فردی‏‌ای‏ست که در هر سیستمی پیش‌آمده و ممکن است پیش بیاید و نمی‏توان و نباید به پای کل سیستم سیاسی نوشت! آنچه اتفاق افتاد نام درستش «نمایش زرد» دموکراسی است.
▪️برای ما دانشجویان که به تجربه‏‌ی تاریخیِ سرکوبِ دانشجویان از «انقلاب فرهنگی» تا «بازداشت‏های دی‌ماه» می‏نگریم، تنها واکنش در برابر این «نمایش زرد» چیزی نیست جز طوفانِ خنده ها[ی تلخ] !
شکنجه، اعتراف، زندان و... هر چقدر هم که ذاتی و طبیعی حکومت‏ها باشند، برای ما هرگز طبیعی و عادی نمی‏شوند. از این‏رو تکرار بارها و بارها از شکنجه برای ما چیزی نیست که در برابرش ساکت بنشینیم و به حسابِ «منطق طبیعی سیستم» بگذاریم.
▪️آنها دقیقا همین را می‏خواهند که «شکنجه»، «بازداشت» و «زندان» برای ما عادی شود و اصل بودن «حقوق بدیهی انسانی»مان را از یاد ببریم؛ که ما "دانشجویانیم"، "معلمانیم"، "بازنشستگانیم"، "پرستارانیم"، "زنان‌ایم"، "اقوامیم"، "اقلیت‏های دینی‏ ایم"، "روزنامه ‏نگارانیم"، "دانش‏ آموزانیم"، "کارگرانیم"و خواهانِ «آزادی» و «برابری» توأمان در این شبِ تاریک.
▪️بارها شعار دادیم و بر آن هستیم که «فرزند کارگرانیم، کنارشان می‏مانیم» و امروز ما خود به عنوان زخم‌‏خورده‌گان «شکنجه» و «زندان» به خاطر فریاد «برابری و آزادی»، اسماعیل بخشی را همسنگری می‏دانیم که لحظه‌ای تنهایش نخواهیم گذاشت همچنان که کارگران «هفت‏ تپه» و «فولاد» را تنها نگذاشتیم.
▪️به او و دیگر کارگران مبارز می‏گوییم که هنوز هم «زمین زیر پای‏تان می‏لرزد»، چه اینکه مشت‏های گره کرده، پاها و حنجره‏‌های آکنده از فریادتان در بدن‏های ما کنشگران صنفی دانشگاهی به عنوان فرزندانتان تکثیر شده‌است. ما چنانچه در مقاومت علیه امواج پولی‌سازی و خصوصی‌سازیِ همه ساحت‌های زندگیمان هم‌سنگریم، در تحمل حبس و شکنجه نیز هم‌سرنوشتیم و در ایستادن بر حقمان تا آخر هم‌پیمانیم.
▪️فریادهایی که در تمامی این سال‏ها علیه «شکنجه» برآمده‌است گویای این نکته‌‏اند که مسئله مطلقا جناحی نیست و جناح‌های سیاسی "اصلاح‏طلب" و "اصولگرا" در استفاده از این ابزار برای تداوم منطق اقتصادی_استثماری‌ای واحد، گوی سبقت را از یکدیگر ربوده‏اند. ما به عنوان «دانشجویان» در تمامی سال‏های گذشته رفیقانی را از میان‏مان زخمی و جان داده در راه مبارزه علیه منطق سود محور و دانشبنگاه‌ساز و خصوصی‌ساز که بقایش در گرو چنین سرکوبی‏ست دیده‌ایم و هنوز هم می‏بینیم. ما نیز همچون اسماعیل پیگیر حقوق بدیهی انسانی‏مان هستیم اما نه ما و نه اسماعیل‏‌ها هرگز نمی‏پنداریم که شکنجه‌گر خود می‏تواند مرجع رسیدگی به «شکایت از شکنجه» باشد!
▪️ما در کنار اسماعیل‏ها علیه «کالا شدن» حیات اجتماعی، علیه «استثمار»، علیه «زور» و «فریب» با تمام توان مبارزه خواهیم کرد و با وجود تمامیِ زندان‏ها، حکم‏ها و شکنجه‌ها می‏کوشیم تا از «دانشگاه» فریادِ برابری طنین‌انداز شود و نه خوش‏خدمتی‏های جناحی. در این میان با وفاداری به سنتی که از جایگاهِ آن امروز سخن می‏گوییم همه‏ی قربانیان را به مقاومتی همبسته، کنار هم و در یک کلام «شورایی» فرا می‏خوانیم.

۱۳۹۷ آذر ۲۴, شنبه

از متن نامه نرگس محمدی به دادستان تهران

جناب دادستان
متاسفانه اینجانب چشم امیدی به رعایت انصاف و عدالت از سوی سیستم قضایی کشورم ندارم.
لذا در مورد احکام‌ غیر عادلانه سخنی نمی گویم، اما از حضرتعالی تقاضا دارم لااقل شرایط
مراقبت های پزشکی و دسترسی ما به پزشکان متخصصی که سال ها تحت مراقبت آنها معالجه شده ایم و همچنین دسترسی به داروهایمان را فراهم آورید.‌
از متن نامه نرگس محمدی به دادستان تهران

بیانیه وزارت خارجه امریکا درباره مرگ وحید صیادی نصیری در زندان جمهوری اسلامی

بیانیه وزارت خارجه امریکا درباره مرگ وحید صیادی نصیری در زندان جمهوری اسلامی

"ما عمیقا از شنیدن گزارشها در خصوص مرگ بی‌رحمانه آقای وحید صیادی نصیری، یک فعال حقوق بشر که رژیم ایران خودسرانه وی را بازاشت کرده بود متاسفیم. آقای صیادی نصیری دست به اعتصاب غذا زد تا نسبت به دستگیری خودسرانه و بازداشتش در قم، جایی که دسترسی به مشاوره حقوقی نداشت، در شرایط غیرانسانی نگه داشته شده بود، و به اتهامات واهی مانند "توهین به رهبری" متهم شده بود، اعتراض کند.

آقای صیادی نصیری بی‌آنکه صدایش به دنیای بیرون برسد در زندان رنج کشید و او تنها یکی از بسیار زندانیانی است که ناعادلانه در چنگال امیال رژیم ایران هستند.

ایالات متحده به شدیدترین لحن ممکن رژیم ایران را به خاطر نقض‌های فاحش و روزافزون حقوق بشرش محکوم می‌کند. ما می‌خواهیم که این رژیم از قراردادن ایرانیانی که عقایدشان را به طور مسالمت‌آمیز ابراز می‌دارند، در معرض شرایط وحشیانه و مرگهای آرام دست بردارد و تمام آنهایی را که ناعادلانه زندانی کرده است آزاد کند.

چند نفر دیگر به خاطر بی.اعتنایی رژیم ایران به زندگی و منزلت انسانها جان خود را از دست خواهند داد؟

آیت‌الله خامنه ای اخیرا گفت: «در ایران هیچ‌کسی به خاطر انتقاد از حکومت تحت فشار و تعقیب قرار نمی‌گیرد، و اگر کسی چنین ادعایی بکند دروغ گفته است.»

دروغگو کیست؟

ما مراتب تسلیت صمیمانه خود را به خانواده آقای صیادی نصیری ابراز می‌کنیم و می‌خواهیم که رژیم ایران حقوق و احترامی را که مردم ایران شایسته‌اش هستند، به آنها بدهد."

۱۳۹۷ آذر ۲۲, پنجشنبه

زندانی سیاسی دهه شصت از شاریط زندان اوین و قتل عام زندانیان سیاسی میگوید

پری زنگباری، زندانی سیاسی دهه شصت که با نوزاد خود زندانی بوده و همسرش اعدام شده به مناسبت روز جهانی حقوق بشر از شرایط زندان اوین و قتل عام زندانیان سیاسی در آن سالها می گوید.


۱۳۹۷ آذر ۲۱, چهارشنبه

رقابت سربازان جنگ نرم برای دریافت پروژه و کسب درآمد‌ در فضای مجازی

رقابت سربازان جنگ نرم برای دریافت پروژه و کسب درآمد‌ در فضای مجازی
اینترنت، تلفن همراه، فضای مجازی و البته «جنگ نرم» منابع درآمد و تامین معیشت گروهی از نیرو‌های بسیج، حزب‌اللهی یا ارزشی را پس از سال ۱۳۸۸ متحول و بخشی از آن ها را به رقبای تجاری تبدیل کرده است.
سال‌ها پیش از گسترش اینترنت در ایران، بسیاری از این افراد در پایگاه‌های بسیج، مساجد و هیات‌های مذهبی بدون تخصص رشد می‌کردند و شانس چندانی برای پیشرفت نداشتند. بسیاری از آن‌‌ها اگر شانس و برخی روابط یارشان بود، می‌توانستند در نهایت در یکی از نهاد‌های مذهبی و تبلیغاتی وابسته به نظام استخدام و یا به نیرو‌های حراست در اداره‌های مختلف تبدیل شوند.
اما از سال ۱۳۸۸ به بعد مفهوم «جنگ نرم»، زندگی، معیشت و آینده بخش قابل توجهی از این ارزشی‌‌ها را متحول و آن ها را به یکی از فعال‌ترین عناصر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی تبدیل کرد. پیش از سال ۱۳۸۸ البته تعداد اندکی از جوانان حزب‌اللهی به واسطه ارتباط‌های تشکیلاتی، توانسته بودند صاحب پروژه‌هایی در فضای مجازی شوند اما تعداد آن ها چندان قابل توجه نبود.
نقطه عطف حضور گسترده و سازمان دهی شده این نیرو‌ها به اراده نظام برای حضور در شبکه‌های اجتماعی از سال ۱۳۸۸ به بعد برمی گردد. در این سال به دنبال شکست نظام در رویارویی با معترضان به نتیجه انتخابات پر حاشیه ریاست جمهوری، به ویژه در شبکه‌های اجتماعی، تصمیم بر این گرفته شد که سپاه پاسداران سرمایه‌گذاری و فعالیت موثری در این بخش داشته باشد. بر مبنای همین تصمیم بود که آموزش نیرو‌های بسیج و ارزشی برای فعالیت در این حوزه‌ها آغاز شد و سپاه مجموعه‌های مختلفی را راه‌اندازی و از ایده‌ها و پروژه‌های خاص در این زمینه حمایت مالی کرد. تمام این کار‌ها البته نیاز به پول و نیروی انسانی متخصص داشتند که سپاه اولی را داشت اما در دومی با مشکلات و محدودیت‌ها فراوانی دست و پنجه نرم می‌کرد.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اما به تدریج توانست با پول‌های هنگفتی که در اختیار داشت، مشکل دوم را به تدریج حل و فصل کند و با استخدام نیرو‌های متخصص از بیرون از مجموعه، نیرو‌های خودی را آموزش دهد. این نیرو‌های آموزش دیده به تدریج و ابتدا در ده‌ها سایت و تعدادی از خبرگزاری‌های وابسته به سپاه و سازمان بسیج مشغول به کار و بعد راهی شبکه‌های اجتماعی شدند.
در کنار سپاه پاسداران اما بودند سایر نهاد‌های انقلابی و حاکمیتی و حتی مدارس حوزه علمیه که سرمایه‌گذاری هنگفتی در فضای مجازی کردند و توانستند گروه دیگری از نیرو‌های مذهبی و طلاب را به استخدام در بیاورند.
جریان‌های سیاسی محافظه‌کار نیز از دیگر مجموعه‌هایی بودند که پس از سپاه پاسداران برای فعالیت‌های تبلیغی و سیاسی خود متوسل به نسل جوان حزب‌اللهی شدند که اینترنت و فضای مجازی را می‌شناختند.
تراکم این نیرو‌های ارزشی در زیرمجموعه‌های سپاه و بسیج، نهاد‌های انقلابی و مذهبی و تشکیلات سیاسی و میزان بهره‌مندی آن ها از بودجه‌ها و دریافتی‌ها، به تدریج اختلاف‌ها میان آن ها را در شبکه‌های اجتماعی علنی‌تر کرد. این نیرو‌ها دارای ایده‌هایی بودند که مورد پسند فرماندهان سپاه و بسیج و سایر مسوولان قرار گرفتند و با دریافت بودجه‌های هنگفت توانستند سایت‌های متعددی در حوزه‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی راه‌اندازی کنند و تعدادی را نیز به عنوان خبرنگار به استخدام در بیاورند. آن‌دسته از نیرو‌هایی هم که چندان آدم‌های خلاق و صاحب ایده نبودند، به استخدام خبر‌گزاری‌ها و سایت‌های وابسته به سپاه و سایر نهاد‌های انقلابی در‌آمدند.
اختلاف اساسی اما نه در میان نیرو‌های پایین دست حزب‌الله در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی بلکه بیش تر در میان آن‌دسته از نیرو‌های ارزشی رخ داد که صاحب ایده بودند و برای به دست آوردن پروژه‌های هنگفت با یک دیگر رقابت می‌کردند. آن ها برای به دست آوردن پروژه‌های مختلف در حوزه اینترنت و تلفن‌های همراه یا مرتبط با جنگ نرم از مدت‌ها پیش با یک دیگر وارد رقابت اقتصادی شده و حتی به دشمن هم تبدیل شده اند. دامنه این اختلاف‌ها و دشمنی‌ها تا جایی پیش رفته که یکی از اعضای ارشد سازمان «سراج»، گروهی از نیرو‌های حزب‌اللهی رقیب را متهم به داشتن ارتباط با گروه «نایاک» کرده است.
«آسید پویان حسینپور» در توییتر خود نوشته است: «کاش یک نفر هم در مورد سرحلقه‌های ارتباط و نفوذ نایاکی‌ها در جریان و جماعت فعال رسانه‌ای انقلابی بنویسد.»
حسین‌پور پیش از این نیز نوشته بود:«علیرغم تلاشی که برای عدم ورود به حاشیه‌ها و حاشیه‌سازی‌ها دارم، اخیرا می‌بینم بعضی‌ها که ارتباطات سازمانی هم با برخی نهادها دارند و اتفاقا مکررا عملکرد غلطی هم داشتند، شروع به تخریب کرده‌اند. در صورت ادامه این روند، جزییاتی از فعالیت نهادها و افراد مرتبط خواهم نوشت!»
این توییت‌ها در واقع سرریز بخشی از دعواها و اختلاف‌ها بر سر میزان بهره‌مندی از امکانات مادی و مالی نیرو‌های حزب‌اللهی از فضای مجازی است که نهاد‌هایی هم‌چون سپاه مسوولیت توزیع و تقسیم این امکانات را برعهده دارد.
در صفحات این نیرو‌ها در شبکه‌های اجتماعی می‌توان مصادیق فراوانی از این نوع اختلاف‌ها را دید که به صورت علنی در معرض دید عموم قرار دارند. یکی از تاره‌ترین این اختلاف‌ها مربوط به دیدار گروهی از نیرو‌های حزب‌اللهی با «محمدجواد آذری جهرمی»، وزیر ارتباطات دولت «حسن روحانی» است. این دیدار در میان تعداد زیادی از نیرو‌های ارزشی با واکنش‌های انتقادی زیادی همراه شد و شرکت کنندگان در این دیدار به تلاش برای گرفتن امتیاز‌های ویژه از وزیر ارتباطات متهم شدند.
دعوای روز‌های اخیر حامیان «ابراهیم رئیسی» و «محمدباقر قالیباف» هم شاید در وهله اول دعوایی سیاسی یا تشکیلاتی باشد اما پشت سر آن واقعیتی از منافع مادی و مالی نهفته است که هر یک از طرفین روی آن حساب ویژه‌ای باز کرده اند. روزگاری که فعالیت‌های نیرو‌های بسیج، مسجدی و هیاتی دارای بار اعتقادی زیادی بود، به تدریج در حال سپری شدن است و آن ها به مرور می‌اموزند که چه طور رقبای مذهبی خود را با روش‌های مختلف کنار زده یا حذف کنند و بیش ترین امتیاز‌های مالی یا اقتصادی را به دست بیاورند.


۱۳۹۷ آذر ۲۰, سه‌شنبه

بازداشت اعضای سندیکای کارگران

رضا شهابی و حسن سعیدی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد و سه فعال کارگری کیوان مهتدی، امیر آزوم وند و پرهام یگانه که نیمه های شب گذشته توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند،ساعتی پیش به زندان اوین منتقل شدند
▫️عکس از راست: حسن سعیدی و رضا شهابی

اعتراض کاگران کفن پوش گروه ملی فولاد اهواز

کارگران گروه ملی فولاد_اهواز در سی و دومین روز اعتراضات خود کفن پوش شده اند.
روی یکیاز بنرهای کارگران نوشته شده:
دولت درحال ادار کردن روی زندگی ماست اما رسانه ها می گویند باران می آید

۱۳۹۷ آذر ۵, دوشنبه

جواب لاریجانی به کارگران ستمدیده: بهانه کردن مطالبات کارگران برای برهم زدن نظم کشور، قابل قبول نیست.

جواب لاریجانی به کارگران ستمدیده: بهانه کردن مطالبات کارگران برای برهم زدن نظم کشور، قابل قبول نیست.

👈 راست می گه آخه، کارگران و مردم شلوغ نکنند، هرچی باشه و مدیران هفت تپه، فولاد اهواز و دیگر واحدهای صنعتی قوه قضاییه و سارق لاری جانی را در غارت اموال مردم سهیم کرده و بدون برهم زدن نظم، غنائم اسلام را با ريیس قوه قضاییه تقسیم کرده اند. پس لطفا نظمی که برای این مدیران مخلص وضع شده را برهم نزنید وگرنه با برخورد قوه قضاییه مواجه خواهید شد.


وخیم شدن وضعیت جسمانی آرش صادقی در زندان رجایی شهر

🔴 وخیم شدن وضعیت جسمانی آرش صادقی در زندان رجایی شهر


۱۳۹۷ آبان ۱۰, پنجشنبه

نافرمانی مدنی

اینجا مشهد است و این چهره‌ی خشن و تهدید‌آمیز مردی که به یک زن زور می‌گوید و زن هم اسلحه‌اش را بالا برده به زورگو می‌گوید نه.
‏⁧ دوربین ما اسلحه ما ⁩ شده تا زنان به جای خواهش برای حق با ⁧ نافرمانی مدنی ⁩ حق‌شان را پس بگیرند


۱۳۹۷ آبان ۶, یکشنبه

محمد نجفی، وکیل دادگسترى و مدافع حقوق بشر، براى اجراى حكم سه سال حبس و شلاق امروز بازداشت شد.

محمد نجفی، وکیل دادگسترى و مدافع حقوق بشر، براى اجراى حكم سه سال حبس و شلاق امروز بازداشت شد.

او به دليل انتشار خبر کشته شدن یکی از معترضان در اراک در هنگام بازداشت، محكوم به حبس و شلاق شده است.


۱۳۹۷ مرداد ۲۵, پنجشنبه

🔴 قرارداد ننگین دریای کاسپین مورد تائید ملت ایران نیست ،و مردود است!

🔴 قرارداد ننگین دریای کاسپین مورد تائید ملت ایران نیست ،و مردود است!

برای حفظ تمامیت ارضی کشور و میهن عزیزمان فرزندان ایران خون داده اند،تاریخ و آینده گان در مورد عملکرد خائنانه تان قضاوت خواهند کرد،
کاسپین فروشی نیست
ارث پدرتان هم نیست که آن را به روسها و اجنبی تقدیم میکنید،درست بمانند شاهان بی کفایت قاجار شما هم خیانتی آشکار کرده اید..
خزرفروشی نیست
روسها ترکمنچای گلستان

۱۳۹۷ تیر ۹, شنبه

این صدای رامین حسین پناهی ست


این صدای رامین حسین پناهی ست
مهتاب قربانی در گفتگو با امجد حسین پناهی از مبارزه برای لغو حکم اعدام رامین و
تمام زندانیان سیاسی سخن می گوید.



بنا به گزارش سازمان حقوق بشر ایران در طول دوره ریاست جمهوری روحانی، به طور میانگین هر ماه ۶۰ زندانی اعدام شده است.
نیمی از مجموع اعدام‌های سال گذشته‌ی میلادی در جهان، در ایران اتفاق افتاده است.
روحانی، تنها پس از به دست آوردن آرای مردم و رییس‌جمهور شدن اعلام کرد که «قوای سه‌گانه در ایران مستقل عمل می‌کنند و او در تصمیم‌های قوه‌ی قضاییه هیچ سهمی ندارد!»

با این‌حال دو برادر از یک خانواده، ریاست مجلس -قوه‌ی قانونگذاری- و ریاست قضاییه را به عهده دارند. آیا نام آن دو برادر را می‌دانید؟

۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۵, سه‌شنبه

🔴سرمایه‌گذاری ده‌ها میلیارد دلاری فرزندان خامنه‌ای در آفریقای جنوبی




در سندی که درسال ۲۰۰۹  در وب‌سایت ویکی لیکس منتشر شد، آمده است که «مصطفی و مجتبی خامنه‌ای دو تن از فرزندان علی خامنه‌ای ، ده‌ها میلیارد دلار در آفریقای جنوبی سرمایه‌گذاری کرده‌اند.»

در این سند یکی از نزدیکان خانواده طالقانى گفته که فرزندان خامنه ای ده ها میلیارد دلار در آفریقای جنوبی سرمایه گذاری کرده اند و آنها  از رییس جمهور نلسون ماندلا خواسته‌اند كه رابطى در اين ميان باشد. در ادامه آمده است كه «مجتبى» نزديک‌ترين فرد به رهبر است و از طرف او به رياست دفتر رهبرى منصوب شده است.

 در ادامه‌ی این سند که  به ملاقات‌های «سیدمحمد خاتمی» رئیس‌جمهور پیشین ایران با
«علی خامنه‌ای» اشاره شده که وی پس از هر ملاقات «خیسِ عرق» می‌شده است.

در ادامه این افشاگری به سخنان یکی از سرداران سپاه اشاره شده که روسیه نقشه هایی برای ایران داشته و برای دسترسی به آبهای خلیج فارس تلاش می کند.
همچنین به همکاری های امنیتی روسیه و ایران اشاره شده که روسیه قصد دارد نفوذ خود را
از طریق ایران در خاورمیانه گسترش دهد.
ایران علاقمند به خرید کارخانه تاک سازی روسی بوده ولی روسها بیشترعلاقه داشته اند
سیستم های ایران را به روسیه وابسته کنند تا بتوانند نفوذ بیشتری درایران داشته باشند.

در ادامه این سند به تحویل سامانه موشکی اس ۳۰۰ و راکتورهای اتمی بوشهر اشاره شده که روسها سعی داشته اند با نفوذشان در ایران از بهبود روابط ایران و آمریکا جلوگیری کرده و خود را به آبهای گرم خلیج فارس برسانند.
متن کامل این سند را می توانید در لینک زیر به انگلیسی بخوانید
https://wikileaks.org/plusd/cables/09RPODUBAI58_a.html


۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۸, سه‌شنبه

ترامپ آمریکا را از برجام خارج کرد و تحریم‌ها علیه ایران را باز می‌گرداند


🔴 ترامپ آمریکا را از برجام خارج کرد و تحریم‌ها علیه ایران را باز می‌گرداند

🔺قسمتی از سخنان ترامپ
⚡️ترامپ: هموطنان من، امروز می‌خواهم دنیا را مطلع کنم از تلاش‌های‌مان برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای.

⚡️ترامپ: می‌خواهم امروز اطلاعات شما را به روز رسانی کنم که در مورد برنامه اتمی ایران است؛ کشوری که بزرگترین صادرکننده و حامی تروریسم است.

⚡️ترامپ: اقداماتی که حکومت ایران انجام داده است بسیار خطرناک بوده ولی خطرناک‌تر از آن، تعقیب برنامه سلاح هسته‌ای است.

⚡️ترامپ: حکومت ایران در صدر دولت‌های حامی تروریسم است و از حزب‌الله، حماس، طالبان ‌و القاعده حمایت می‌کند

⚡️ترامپ: این یک توافق بسیار بد و یک طرفه‌ای بود که هرگز نباید این توافق منعقد می‌شد. ما امروزه به طور دقیق مدارکی داریم که نشان می‌دهد تاثیر برجام، دروغ بوده است. مثال آن مدارکی است که اسرائیل منتشر کرد. این توافق هیچ‌گاه نباید امضا می‌شد.

⚡️ترامپ: من پیشتر هم گفته بودم اگر این توافق اصلاح نشود، دیگر آن را تمدید نخواهیم کرد. با متحدان اروپایی خود از جمله آلمان، بریتانیا و فرانسه و دوستان خود در منطقه گفت‌وگو کردیم.

💥💥ترامپ: من امروز اعلام می‌کنم آمریکا امروز از توافق برجام خارج می‌شود. تا لحظاتی دیگر دستوری را امضا خواهم کرد که توافق را تعلیق کرده و تحریم‌ها را تا بالاترین حد ممکن علیه ایران بالا می‌برد

⚡️ترامپ: به رژیمی که شعار مرگ بر آمریکا ورد زبان آن است،‌ اجازه نمی‌دهیم به سلاح اتمی دست یابد.

⚡️ترامپ: ما در حال خروج از برجام، کماکان در همکاری و مذاکره با متحدان خود هستیم که جلوی تهدید هسته‌ای از سوی ایران را بگیرند. اگر رژیم ایران جاه‌طلبی‌های هسته‌ای خود را دنبال کند، هم تحریم‌ها سنگین و هم پاسخی غیرقابل انتظار خواهد داشت.

⚡️ترامپ: ما شواهدی داریم که وعده و وعید ایران دروغ بوده و این توافق صلح و آرامش بوجود نیاورده و هرج و مرج در خاور میانه بوجود آورده.

⚡️ترامپ: پس از پایان سخنرانی آن را امضا کرد و نسخه امضا شده را نشان داد.  

💥💥واکنش #فرانسه: بلافاصله پس از پایان سخنرانی رئیس جمهوری آمریکا، امانوئل مکرون همتای فرانسوی او در پیامی توئیتری از خروج ایالات متحده ابراز تاسف کرد.
وی نوشته است: «فرانسه، آلمان و بریتانیا از تصمیم آمریکا برای خروج از برجام متاسف است. رژیم عدم اشاعه هسته‌ای در معرض خطر است».

💥💥واکنش #حسن_روحانی، رییس جمهوری ایران: آمریکا هیچ وقت به تعهداتش پایبند نبوده است.
⚡️حسن روحانی گفت: طبق اعلام آژانس بین المللی انرژی اتمی ایران همواره به تعهدات خود عمل کرده و آنها را اجرا کرده استو اما شاهدیم کشوری که تعهدات بین المللی احترام نمی گذارد .

💥💥واکنش #اسرائیل: بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، لحظاتی پس از سخنرانی دونالد ترامپ روی صفحه تلویزیون‌ها ظاهر شد و از اقدام وی در خروج از برجام قدردانی کرد.
🔹وی تصمیم رئیس‌جمهوری آمریکا در لغو توافق اتمی با ایران را «شجاعانه و درست» توصیف کرد.

💥💥واکنش #عربستان: تلویزیون دولت عربستان سعودی لحظاتی پیش نسبت به تصمیم آمریکا برای خروج از برجام واکنش نشان داد و گفت که ریاض از این اقدام استقبال کرده است.

💥پس از اعلام خروج آمریکا از برجام از سوی دونالد ترامپ، وزارت #خزانه‌داری آمریکا اعلام کرد که بعد از پایان تعلیق ۱۸۰ روزه تحریم‌های ایران، مجازات‌ها به دلیل مبادلات با بانک مرکزی ایران و سایر نهادهای مالی ایرانی، و بخش انرژی بار دیگر برقرار خواهد شد.

۱۳۹۷ فروردین ۲۰, دوشنبه

دستبرد بزرگ «علی خامنه‌ای و فرزندان» به درآمدهای نفتی مردم ایران





🔴 دستبرد بزرگ «علی خامنه‌ای و فرزندان» به درآمدهای نفتی مردم ایران

 به گزارش «آمدنیوز»، در اواخر اسفندماه سال ۱۳۹۶ بود که «حسن روحانی» رئیس‌جمهور ایران طی ابلاغ ویژه‌ای، خواستار انتقال مبلغ ۲۸۰ میلیارد دلار از درآمدهای بلوکه شده نفت ایران در کشور آفریقای جنوبی شد.

بخشی از درآمدهای نفت ایران که از سال ۱۳۸۴ در چندین بانک شهرِ «کیپ تاون» آفریقای جنوبی نگهداری می‌شود، پس از تحریم بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی به حالت فریز در آمد، در حالی‌که درآمدهای فروش نفت به کشورهای مختلف جهان، هم‌چنان به این حساب‌ها واریز می‌شد.

پس از نوسانات اخیر قیمت ارز، «حسن روحانی» در راستای «تعدیل و کنترل بازار ارز»، «تزریق مالی به بنگاه‌های تولیدی و اقتصادی برای به رونق رساندن اقتصاد کشور»، و «بیم توقیف مجدد حساب‌های بانکی ایران پس از خروج آمریکا از برجام» (اردیبهشت ۹۷)، به تیم ویژه‌ای مأموریت داد تا هرچه سریع‌تر برای انتقال درآمدهای بلوکه شده نفت ایران در آفریقای جنوبی اقدام کنند. اما به دلیل «اشکالات ساختاری موجود در انتقال بین بانکی»، «تعطیلات عید نوروز سال ۹۷» و تلاش برای عدم اطلاع «فدرال رزرو» از انتقال این وجوه به کشور، مقرر شد این مبالغ به صورت نقدی و در پالت‌های ۱۰۰ و ۲۰۰ میلیون دلاری بسته‌بندی و با هواپیمای مخصوص به فرودگاه مهرآباد تهران انتقال یابد.

پس از صدور این دستور محرمانه، یکی از اعضای دفتر «حسن روحانی» در ریاست جمهوری، موضوع را در یک جاسوسی خبری به اطلاع فرماندهان ارشد سپاه پاسداران رساند و متعاقب آن بیت رهبری در جریان این انتقال گرفت. بلافاصله پس از این اطلاع، «علی خامنه‌ای» طی دستوری، «اسماعیل صفاریان نسب» یکی از افراد دو تابعیتی نزدیک به «سیدمجتبی خامنه‌ای» (دارای تابعیت اتریش)، را مأمور کرد که از انتقال این پول‌ها به کشور جلوگیری و این محموله‌ی بزرگ را به چند بانک در کشور سوئیس، اتریش و لیختن اشتاین منتقل کند. علی خامنه‌ای بدین منظور دست‌خطی با مضمون «تعلق این پول به امام زمان» را ممهور به «مهر انگشتری خود» کرد و به «اسماعیل صفاریان‌نسب» داد تا آن را به دست «رابط ایران در آفریقایی جنوبی» برساند. «صفاریان نسب» هم‌چنین وکالتی را از مجموعه‌ی اقتصادی تحت نظر «علی و مجتبی خامنه‌ای» در دست دارد که این وکالت با عنوان «نماینده تام‌الاختیار حاکمیت ایران و رهبری»، به تأیید سفارت ایران در ژوهانسبورگ رسیده است.

«اسماعیل صفاریان‌نسب» پیش‌تر نیز در سال ۱۳۸۷ با دستور «علی خامنه‌ای»، از انتقال ۱۸/۵ میلیارد دلار از درآمدهای فروش نفت ایران به داخل کشور در دولت احمدی‌نژاد جلوگیری کرده بود که آن محموله توسط دولت ترکیه توقیف و باعث شکوفایی اقتصادی ترکیه در اوج بحران مالی این کشور شد. وی قرار بود محوله بارگیری شده از اروپا که حاوی میلیاردها دلار، یورو و شمش طلا بود را با دستور کتبی رهبر ایران، به حساب‌های بانکی «علی و مجتبی خامنه‌ای» در سوئیس بازگرداند. این محموله از اروپا به مرز خسروی آمد و با هدایت «صفاریان نسب» در حال بازگشت به سوئیس و کارسازی در حساب‌های شخصی علی خامنه‌ای و فرزندانش بود که به طور اتفاقی و با اطلاع پلیس ترکیه، توقیف و «رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهور ترکیه، از آن به عنوان «هدیه الهی» نام برد. کشور ترکیه برای بازگرداندن این پول، باج سنگینی از علی خامنه‌ای گرفت اما علی‌رغم دریافت این باج، از بازگرداندن پول به کشور خودداری کرد.

«اسماعیل صفاریان‌نسب» طی سه روز گذشته زمانی‌که دید با ممانعت سخت عوامل حسن روحانی برای انتقال درآمدهای نفتی به اکانت‌های شخصی رهبری و فرزندانش مواجه شده، با عوامل «سی‌آی‌ای»، «فدرال رزرو» آمریکا و «اُفَک» (سازمان وضع کننده تحریم‌های مالی علیه جمهوری اسلامی) ملاقات‌هایی را در «کیپ تاون» انجام داده تا با پرداخت درصدی از این مبالغ به آنان، بتواند این انتقال را از طریق بانکی انجام دهد.

«صفاریان نسب» همچنین با «ورونیکا» عامل اسرائیلی سازمان موساد در «کیپ تاون» قرار ملاقاتی را انجام داده تا بتواند از طریق شرکت‌های حمل‌ونقل تحت نظر وی در آفریقای جنوبی، درآمد نفتی ایران را به کشورهای اروپایی منتقل کند.

هماهنگی برای انتقال ۲۸۰ میلیارد دلار از درآمد نفت ایران برای کارسازی در اکانت‌های شخصی رهبر ایران و پسرش، در زمان سفر نوروزی «سیدمجتبی خامنه‌ای» به بریتانیا صورت گرفته که دلیل انتخاب این مقطع زمانی، «تعطیلی ادارات، عدم تحرک دولت و نهاد ریاست‌جمهوری و عدم اطلاع حسن روحانی» از این موضوع بوده است.



۱۳۹۶ اسفند ۱۱, جمعه

بازداشت ۳۵ دختری که می خواستند دربی را تماشا کنند


بازداشت 35 دختری که می خواستند دربی را تماشا کنند

«سیدسلمان سامانی» سخنگوی وزارت کشور درباره موضوع حضور تعدادی از بانوان در ورزشگاه آزادی پیش از دربی تهران مدعی شده است «هیچ‌یک از بانوان مراجعه‌کننده به ورزشگاه آزادی بازداشت نشده‌اند.» او البته توضیح دقیقی در مورد مکانی که این دختران بازداشت شده‌اند ارائه کرده است، اما گفته: «این بانوان هم‌اکنون در محل مناسبی نگهداری می‌شوند که پس از اتمام بازی راهی منزل خواهند شد.»

بنا به ادعای سخنگوی وزارت کشور، ۳۵ خانم که سعی داشتند با ظاهری مردانه وارد ورزشگاه آزادی شوند، توسط نیروی انتظامی شناسایی و بازداشت شده‌اند.

«طیبه سیاوشی» نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نیز پیش از شروع بازی مدعی شد «بازداشتی‌ها بین دونیمه آزاد خواهند شد» اما تا ساعاتی پس از بازی، به خانواده این دختران اطلاع دادند آنها قطعاً تا ساعت ۲۰ روز پنج‌شنبه آزاد نمی‌شوند.
بعضی از خانواده‌هایی که دختران آنها در جریان تلاش برای ورود به ورزشگاه بازداشت شده بودند، مدعی هستند تمامی این ۳۵ نفر به بازداشتگاه وزرا انتقال داده شده‌اند.

دی‌ماه امسال و پس از گسترده شدن حضور دختران با آرایش مردانه در ورزشگاه، نیروی انتظامی بازرسی‌های بدنی خود را در ورزشگاه‌های کشور افزایش داد. «جیانی اینفانتینو» رئیس فدراسیون جهانی فوتبال امروز در دیدار با «حسن روحانی» رئیس جمهور و «مسعود سلطانی فر» وزیر ورزش و جوانان ایران، به لزوم حضور بانوان در ورزشگاه‌های ایران تأکید کرده بود.
رئیس فیفا تماشاگر ویژه دربی تهران بود.

۱۳۹۶ دی ۷, پنجشنبه

دیـــــکــــتــــاتــــور ! به پایان سلام کن !

شمارش معکوس برای سقوط جمهوری اسلامی ( تغییر نظام ) آغاز شده

شمارش معکوس برای سقوط جمهوری اسلامی آغاز شد - نشانه های بسیاری حاکی است :
- 1. فساد به حد اعلا در نظام جمهوری اسلامی
- 2. نزدیکی مرگ خامنه ای
- 3. عدم وجود یک جایگزین معتبر
- 4. آگاهی بسیار بالا توسط شبکه های اجتماعی و ماهواره
- 5. نارضایتی سطح بالا درون سطوح نظام و مردم
- 6. تغییر سیاست مماشات آمریکا و تمرکز بر ایران
- 7. اتحاد اعراب ، اسرائیل و ترکیه بر علیه سیاستهای جمهوری اسلامی
- 8. همراه شدن روسیه با آمریکا بر خروج از بحران تحریم اتحادیه اروپا
- 9. نزدیک شدن چین به آمریکا بر سر مسئله تایوان
- 10. نزدیک شدن ژاپن و کره در مواجهه با کره شمالی
- 11. خط لوله انتقال نفت خلیج فارس از مسیر امارات و قطر به بیرون خلیج فارس بدون نیاز به حضور کشتی نفت کش در خلیج فارس
- 12. قراردادن سپاه در لیست تروریستی

۱۳۹۶ آبان ۲۵, پنجشنبه

بیانیه انجمن پادشاهی به زلزله زدگان سر پل ذهاب

سر پل ذهاب لرزید و دل ما را لرزاند، هموندانم و هم میهنانم، زیر آوار ماندند. هموندان انجمن پادشاهی در اندوه هستند و اندوه خود را با تلاش بیشتر برای نابودی این حکومت بد یمن اسلامی جبران می‌کنند.
خبر ها حاکی از آن است که دولت اسلامی نه توان کمک رسانی را دارد و نه میگذارد که مردم خود یار خود باشند. این حکومت پس از مقابله آشکار با مردم در ۷ آبان در پاسارگاد، این دومین بار است که در مقابل مردم صف آرایی میکند.
خبر های دریافتی از منطقه گویای این است که نهادهایی همچون حلال احمر و و سپاه به کمکهای مردمی ارسالی به چشم غنایم جنگی می نگرند و آنها را برای خود انبار می کنند و یکسری کالاهایی که قابل استفاده نیستند همچون آب معدنی هایی که تاریخ انقضای آنها برای 4 سال پیش است بین مردم پخش می کنند.
این حکومت نه تنها توان مقابله با اتفاقات طبیعی را ندارد بلکه این تخم حرام ها علاقه ای به ایران ندارند و ایران ما را به عنوان قنیمت جنگی می‌شمارند.
هم میهن کرمانشاهی:
ایران فقیر نیست. ایران از آن توست. ایران گرفتار است. این وظیفه من و توست که ایران را آزاد و آباد کنیم. و تا زمانی که از شر این آفت اسلامی رهایی نیابیم، هر روزمان زلزله و هر روزمان سیل و طاعون است.
به انجمن پادشاهی ایران بپیوند.
پاینده ایران
روزبهان ۵۰۱۰۰
۲۴ آبان ۶۳۸۱ شاهنشاهی (۱۳۹۶ اسلامی معاویه ای)

۱۳۹۶ شهریور ۲, پنجشنبه

ایران با هواپیمایی ایران ایر به سوریه نیرو می‌فرستد


  •  تصاویری منتشر شده که نشان می‌دهند ایران با هواپیماهای تجاری به سوریه سرباز می‌فرستد.
  •  تصاویر منتشر شده می‌توانند در لغو مجوزهای فروش هواپیما توسط شرکت بویینگ به ایران تاثیرگذار باشند.
  •  کنگره آمریکا خواهان اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران به خاطر نقض توافق هسته‌ای هستند.

تصاويری به كنگره آمریکا رسيده که نشان می‌دهند ايران در حال ارسال سربازان به سوريه از طريق شركت‌های هواپيمايی تجاری است.
اين حركت نقض توافق هسته‌ای است و از سوی قانون گذاران آمريكايی برای بررسی رسمی توسط دولت ترامپ مطرح شده است.
تصاوير منتشر شده توسط واشنگتن دی سی به كنگره نشان داده كه ايران از هواپيمايی ايران اير برای ارسال نيرو به سوريه استفاده می‌كند. اين نظاميان به نيروهايی كه در منطقه  عليه آمريكا میجنگند، می پيوندند.
شواهد جدید روسای کنگره آمریکا را برآشفته است. آنها ایران را به نقض توافق هسته‌ای متهم می‌کنند چرا که بر اساس توافق هسته ای استفاده از هواپیماهای تجاری برای اهداف نظامی ممنوع است. این قانون‌گزاران از دولت دونالد ترامپ درخواست کرده‌اند تا تحقیقاتی جدیدی را درباره این موضوع آغاز کند و تحریم‌های تازه‌ای را علیه ایران اعمال کند.
بسیاری از اعضای کنگره با معامله بویینگ با ایران به دلیل سوءاستفاده ایران از هواپیماهای تجاری برای حمل سلاح و فرستادن نیرو به مناطق جنگی سوریه و مناطق دیگر مخالف بودند.  بویینگ بزرگترین شرکت هواپیماسازی آمریکاست که قراردادهای چند میلیارد دلاری با ایران بسته است.
گفته می شود تصاویر منتشر شده فعالیت غیرقانونی شرکت هواپیمایی ایران ایر را نشان می‌دهند.
هنوز مشخص نیست دولت باراک اوباما از این فعالیت‌ها باخبر بوده است یا خیر.
استفاده از هواپیماهای تجاری برای فرستادن سرباز به سوریه می‌تواند تلاش‌های شرکت بویینگ برای فروش هواپیما به ایران را مختل کند.
فروش هواپیما به ایران نیازمند تایید دولت ترامپ است.
اکنون روسای کنگره خواهان لغو تمام مجوزهای فروش هواپیما به ایران بر اساس این شواهد هستند.

۱۳۹۶ مرداد ۱۲, پنجشنبه

اعدام ۲۵ زندانی؛ نگاهی به دوشنبه سیاه پس از یکسال


 یکسال از دوشنبه سیاه زندان رجائی شهر گذشت. 
روز دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۲۵ زندانی سنی مذهب محبوس در زندان رجائی شهر کرج که پیشتر به اعدام محکوم شده بودند، به صورت دسته جمعی اعدام شدند. 
آخرین ملاقات ها انجام نشد. پیکرها به خانواده هایشان تحویل داده نشد و حتی عدد دقیق اعدام شدگان و اسامی آنها نیز هیچگاه توسط مراجع رسمی قضایی و امنیتی اعلام نشد. 
خبرگزاری هرانا در گزارش پیش رو به مناسبت اولین سالگرد این کشتار دسته جمعی، به روایت آن روز با ذکر دقیق اسامی اعدام شدگان و جزئیات جدیدی از آن واقعه می پردازد.

دوستانشان در انفرادی های رجائی شهر پس از اطلاع از اعدامشان اعتراض کردند. با دستبند و پابند در سلول های انفرادی بودند اما اعتراض کردند. ماموران بر سرشان ریختند و ضرب و شتمشان کردند. دوستانشان را اعدام کردند. آنها را ضرب و شتم کردند. در همان روز تلخ در زندان رجائی شهر کرج یا همان گوهردشت معروف.
بیست و پنج زندانی سنی مذهب در صبحگاه روز دوازده مرداد ماه ۱۳۹۵ هجری شمسی در زندان رجائی شهر اعدام شدند. هیچ کدام از خانواده هایشان موفق به ملاقات آخر نشدند. پیکرهایشان هیچگاه به خانواده هایشان تحول داده نشد. سریع و شتابزده به دست صاحب امر نهادهای قضایی و امنیتی اعدام شدند، شتابزده اعدام شدند بی هیچ درنگی یا پاسخ به آخرین خواستی. بی هیچ تماسی با خانواده. بی هیچ خدافظی آخری. بی هیچ گفتگویی. بدون احترام به حقوق انسانی و اولیه آنان.
از آن چیزی که در آن روز اعدام بر این زندانیان گذشت چیزی نمی دانیم. نمی دانیم به هم چه گفته اند. چه در آن آخرین لحظات در دل داشته اند. اما بگذارید روایت اعدامی دیگر از از همین جمعیت را مرور کنیم. حامد احمدی به همراه ۵ همبندی دیگر خود در سال ۹۳ یعنی دو سال پیش از دوشنبه سیاه، در زندان رجائی شهر اعدام شد.
حامد احمدی از جمله زندانیانی این گروه (زندانیان سنی مذهب محبوس در زندان رجایی شهر کرج که عمدتا به ارتباط با گروه توحید و جهاد متهم بودند) بود که قبل از اعدامش تجربه انتقال برای اعدام و بازگشت به بند را داشت. تجربه ای که او طی نامه ای پیش از اینکه صدایش برای همیشه خاموش شود آن را با هموطنان به اشتراک گذاشته بود.
حامد احمدی در این نامه از اعدامی می گوید که عملی نشد. خواندن چند سطر از نوشته او و دانستن حال و روزگار او و دوستانش در آن روزها شاید بتواند دریچه ای بگشاید که بتوانیم اندکی تصویر کنیم بر جانباختگان اعدامهای روز دوازده مرداد ۱۳۹۵ چه گذشته است.
حامد احمدی می نویسد: “سعی می‌کردم به خاطرات خوب فکر کنم که روحیه‌ام را از دست ندم اما سخت است وقتی دریک قدمی مرگ هستی به شادی‌ها فکر کنی.” او همچنین ادامه می دهد: “پیاده مون کردن و وسایل‌مون رو ریختن روی زمین درحالی‌که بارون می‌اومد و زمین گل ولای بود. دست‌بند‌های فلزی را با دست‌بندهای پلاستیکی عوض کردن و به‌قدری محکم بستن که از دست بعضی از بچه‌ها خون می‌اومد. چشم بندهامون رو برداشتن. اطراف مون پر از لباس شخصی بود که با بغض و کینه بهمون نگاه می‌کردن. ما را بردن داخل یه اتاق که روی دیوارش خاطرات اعدامی‌ها بود که قبلا برای اجرای حکم آورده بودن‌شون آن‌جا. وضوگرفتیم و شروع به خواندن نمازکردیم که به آرامش برسیم. چندتا از بچه‌ها قرآن خواستن اما برامون نیاوردن، بعد از هم دیگه حلالیت طلبیدیم و نشستیم و دست به دعا شدیم. تو فکر رفتم یعنی دیگه من نمی‌تونم دخترم رو ببینم؟ دختری که وقتی به‌دنیا آمد بالا سرش نبودم. گفتم خدایا به خانواده‌ام صبر بده با خودم گفتم کاش حداقل می‌ذاشتن باهاشون خداحافظی می‌کردم. منتظر رسیدن مرگ بودیم. در باز شد. تپش قلب‌ها بیشتر شد. کابوس اعدام داشت به حقیقت می‌پیوست. ما را از هم جدا کردن. روحیه‌مون تخریب شد و دلهره‌ها بیشتر و بیشتر. لحظه به لحظه ای که می‌گذشت منتظر دیدن طناب دار بودیم. زمان کند‌تر ازتمام عمرمان می‌گذشت.”
این زندانی اعدام شده اهل سنت در ارتباط با آزار ایشان از طریق تهدید مداوم به اعدام در این نامه می نویسد: ” ۴۵ روز به همین شکل گذشت؛ یعنی هر روز فکر می‌کردیم فردا اعدام می‌شویم؛ اما کسی سراغ ما نمی‌آمد. ۴۵ بار سراغ مرگ رفتیم. ۴۵ بار با زندگی خداحافظی کردیم. کی حال یک اعدامی را درک می‌کنه؟ کی می‌تونه بفهمه ۴۵ بار مردن یعنی چی؟ کی می‌تونه بفهمه ۴۵ شب سر به بالش گذاشتن با این خیال که شب آخراست یعنی چی؟ تازه داشتیم امیدوار می‌شدیم که اعدامی درکار نیست و می‌توانیم به زندگی هم فکر کنیم که باز اسامی ما رو خوندن برای انتقال به رجایی شهر. دوباره کابوس مرگ. دوباره رد شدن تصویر یک طناب با انسانی از آن آویزان در ذهن. یکی فریاد زد: هوشیارمحمدی بیات بیاد این‌ور. حتی نگذاشتن که باهاش خداحافظی کنم. من رو بردن به قرنطینه واحد ۳ دیدم جمشید و جهانگیر هم آن‌جا هستن. لخت‌مان کردن و لباس‌های نازک آبی بهمون دادن که برای اعدام بود. صدای کمال هم به گوشم رسید. تصویرسازی صحنه و لحظهٔ اعدام یک ثانیه‌‌‌ رهایم نمی‌کرد. سه روزگذشت. باز سه بار اعدام شدم. باز سه بار مردم. دیگه بهم ریخته بودم. مغزم درست کار نمی‌کرد. پرش افکار و توهم این‌که مرده‌ام یا زنده‌‌‌ رهایم نمی‌کرد.”
۲۵ زندانی از میان ۳۶ زندانی سنی مذهب که محکوم به اعدام شده بودند، در آن روز در زندان رجائی شهر کرج با شرایطی مشابه آنچه حامد احمدی پیش تر روایت کرده بود اعدام شدند. آنچه در بررسی پرونده این افراد و همچنین سخنانشان پیش از اعدام مشترک است، روند های غیرقانونی از بازداشت تا رسیدگی و پس از آن در پرونده ایشان است.
در زیر تنها مواردی چند که برگرفته از سخنان خود این زندانیان در گفتگو با رسانه های برون مرزی (از طریق تلفن همراه یا سایر وسایل ارتباطی در زندان) یا نامه های ایشان از زندان است را مرور میکنیم. گفتنی است موارد نقض حقوق بشری که در ذیل می آید، تنها مشتی از خروار است که بر سر این زندانیان اهل سنت، از بازداشت تا اعدام رفته است.
پیش از آن دو نکته لازم به ذکر است. اول اینکه اکثریت این زندانیان در سال ۱۳۸۸، در دوره های زمانی متفاوت ولی نزدیک به هم، پیش، همزمان و پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری آن سال بازداشت شده اند.
روند بازداشت ها عموما از اردیبهشت سال ۱۳۸۸ و پیش از سفر رهبر نظام جمهوری اسلامی به استان کردستان آغاز شده و تا انتهای آن سال و مدتها بعد نیز ادامه یافته است.
اما مورد دوم نوع فعالیت هایی است که این زندانیان بدانها اذعان داشته اند. از محتویات پرونده های این افراد چندان اطلاعاتی در دست نیست ولی آنجا که در سالهای اخیر به میل و اختیار خود صحبت کرده اند خشونت را رد کردند و خود را مبلغ مذهبی خواندند.
عمده آنها که نامه ها، صداها، یا تصاویر ویدیویی آنها در طی این سالها به نحو مختلف بخصوص از طریق هرانا منتشر شده است مدعی بودند فعالیت خشونت آمیزی نداشتند، به پخش سی دی و شبنامه مبادرت می کردند و همچنین فعالیت های خود را واکنشی طبیعی در برابر توهین های روحانیان شیعه در شهرهای مختلف ایران، در رسانه ها و منابر به مقدسات اهل سنت خواندند. 

بصورت اجمالی میتوان عمده نقض حقوق رفته برای این زندانیان تا پیش از فصل اعدام آنها را به شرح ذیل دسته بندی کرد:

  • بازداشت های غیرقانونی، بدون نشان دادن حکم بازداشت از سوی ماموران. فرد در محل کار، منزل، در خیابان و یا هر جای دیگر بدون نشان دادن حکم و تنها با گفتن اینکه شما بازداشتید بازداشت شده اند.
  • شلیک نیروهای امنیتی به فرد غیرمسلح برای بازداشت او که منجر به زخمی شدن و آسیب های جسمی به برخی از این افراد در زمان بازداشت شده است.
  • نگهداری در انفرادی های طولانی مدت. روایت ها از ماهها انفرادی حکایت دارد. از ۹ ماه تا ۱۲ و حتی تا ۳۳ ماه انفرادی. عموما و بنا بر آنچه توسط این زندانیان گفته شده، این تحمیل انفرادی ها در اداره های اطلاعات سنندج، همدان و زنجان رخ داده است. قطعا شهرهای دیگری نیز بوده است که اطلاعی از آنها نداریم. بازداشت و تحمل انفرادی چند ماهه در بند ۲۰۹ زندان اوین، بازداشتگاه ویژه وزارت اطلاعات نیز در مورد اکثریت قریب به اتفاق ایشان مصداق دارد.
  • روشن بودن همیشگی چراغ در انفرادی ها که موجب اثرات جسمی و روانی بر این زندانیان پس از اتمام دوران انفرادی و ورودشان به بندهایی شده که امکان خاموش کردن چراغها وجود داشته است.
  • بازجویی تحت فشار، شکنجه های روحی و روانی در دوران بازجویی، فصل مشترک آن چیزی است که بر همه ایشان گذشته است.
  • بسیاری از این زندانیان گفتند که زیر فشار و شکنجه، در مواردی تهدید زندانی به آزار خانواده اش از آنان پای برگه هایی سفید، امضا و اثر انگشت گرفته شده است.
  • اعتراف گیری زیر فشار و شکنجه روحی و روانی. با این استدلال که اعتراف کنید، بعد تنها چند سالی در زندان خواهید ماند و بعد آزاد خواهید شد. به زندانیان گفته شده که اعترافات آنها در برگه های بازجویی، در مقابل دوربین و یا حتی در مقابل قاضی تنها برای جمع کردن پرونده هاست و مسئله ای برای ایشان ایجاد نمی کند. حتی پس از صدور اولیه حکم اعدام به برخی از زندانیان و خانواده های ایشان گفته شده که این “حکم وحشت” است و عملی نمی شود.
  • اعتراف گیری های تلویزیونی که در مورد فوق، کیفیت آن گفته شد.
  • تراشیدن ریش آنها یا ضرب و شتم در هنگام بازداشت و در زمان بازجویی که منجر به شکسته شده سر، بینی و … برخی از این زندانیان در این روند شده است. همچنین استفاده از شلاق یا شوکر برقی و برهنه کردن ایشان در اداره های اطلاعات بخصوص در زمان شکنجه های جسمی و روحی.
  • تهدید و فحاشی به خانواده این افراد در تمام طول روند دادرسی از بازداشت تا اجرای حکم.
  • فحاشی به مقدسات اهل سنت و صحابه و همسران پیامبر اسلام از زمان بازداشت از سوی ماموران تا دادگاه توسط قاضی و پس از آن. گفتنی است قاضی اکثر این افراد محمد مقیسه، قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران بوده است.
  • دادگاههای کوتاه مدت و غیرعلنی ۵ تا ده دقیقه ای و صدور حکم اعدام در همین مدت در این دادگاهها.
  • عدم دسترسی اکثریت ایشان به وکیل و نداشتن امکان دفاع مناسب. برخی از ایشان وکیل تسخیری داشته اند. برخی نیز می گفتند که وکلا را از حضور در پرونده هایشان منع کرده اند.
  • بازداشت و حضور در زندانهای متفاوت در کنار زندانیانی با اتهامات گوناگون به مانند مواد مخدر، قتل و امثالهم بدون در نظر گرفتن اصل تفکیک جرم.
  • سخت بودن امکان ملاقات. بسیاری از این زندانیان اهل شهرهایی با فاصله بسیار زیاد از تهران یا کرج (به مانند سنندج) بوده اند. و امکان ملاقات برای ایشان به سادگی میسر نبود.
و موارد بسیاری دیگر که باید آن را در گزارشی مفصلتر بررسی کرد.

نقص قانونی این اعدامها

زندانیان اعدام شده در روز ۱۲ مرداد ۱۳۹۵ بنا بر قانون قدیمی محاربه پیش از سال ۱۳۹۲ اعدام شدند. در حالی که پس از تصویب قانون جدید می بایستی این زندانیان با توجه به تغییر قوانین مربوط به اتهام محاربه در قانون مجازات اسلامی پس از سال ۱۳۹۲ تقاضای اعاده دادرسی کنند و چنین نیز کرده بودند. قانونا می بایستی بسیاری از آنها با تغییر حکم به زمان آزادی خود نزدیک شوند و برخی نیز با توجه سنوات بسیار زیاد حبس در زندان‌ها، امکان آزادی فوری برایشان فراهم شود. اما نه تنها آزاد نشدند، نه تنها قانون جدید اعمال نشد که به صورت دسته جمعی بدون رعایت تشریفات قانونی اعدام در جمهوری اسلامی اعدام شدند.
گفتنی است که بر مبنای قانون مجازات اسلامی جدید مصوب ۱۳۹۲، تعریف اتهامات “محاربه”، “افساد فی الارض” و “بغی” مندرج در مواد ۲۷۹ تا ۲۸۸ این قانون نسبت به قانون پیشین تغییر کرده است. به استناد بند ب ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۹۲ قاضی اجرای احکام موظف است که قبل از شروع به اجرای حکم و یا در حین اجرای آن از دادگاه صادر کننده حکم قطعی، اصلاح حکم را مطابق قانون جدید تقاضا کند. همچنین بنا بر این قانون محکوم می تواند از دادگاه صادر کننده حکم و بنا بر قانون جدید، تخفیف مجازات را تقاضا نماید.

در آن روز چه گذشت

۲۵ تن از زندانیانی که به انفرادی انتقال داده اند هیچ گاه برنگشتند که بگویند در آن روز و در آن پروسه اعدام چه گذشت. هرچه می دانیم روایت کسانی است که از انفرادی ها بازگشته اند و یا کسانی که پیش از هجوم ماموران به سالن محل نگه داری آنها در کنار اعدام شدگان و بقیه منتقل شدگان به انفرادی ها بوده اند.
در واقع نشانه های اعدام این زندانیان از چندی پیش از روز واقعه نمایان شده بود. حدود ۴ ماه پیش از آن روز، محمد مردانی رئیس زندان رجائی شهر به محل نگه داری این زندانیان سنی مذهب آمده، ضمن تهدید ایشان که میخواهیم همه اعدامی ها را با هم اعدام کنیم، وکیل بند انتخابی زندانیان را عوض کرده و وکیل بندی انتصابی برای ایشان تعیین کرده بود. تقریبا از همان زمان بود که زمزمه جدی تر شدن اعدام دسته جمعی این زندانیان مطرح شد. اما کسی باور نمی کرد که در نظام جمهوری اسلامی، ۲۸ سال پس از کشتار دسته جمعی زندانیان در تابستان خونین سال ۱۳۶۷، باردیگر کشتاری دسته جمعی شکل بگیرد و ۲۵ زندانی دگراندیش یکجا به چوبه های دار سپرده شوند.
گفتنی است که پیشتر نیز ماموران زندان به بهانه بازرسی به محل نگه داری این زندانیان حمله کرده، ضمن به هم ریختن بند، تمامی زندانیان اهل سنت زیر حکم اعدام را در یک جا جمع کردند. شهرام احمدی، یکی از این زندانیان که در ۱۲ مرداد سال گذشته در زندان رجائی شهر اعدام شد در خصوص این هجوم به هرانا گفته بود که “اعدامی ها را در یک سالن گذاشته اند تا کم کم ناامید شویم. سالنی که ورود و خروج داشته باشد امید بیشتری نیز دارد تا سالن مرگ.”
خبرگزاری هرانا پیشتر، در تاریخ ۱۸ مرداد ماه سال گذشته در گزارشی با عنوان “دوشنبه سیاه زندان رجایی‌شهر کرج؛ ناگفته های از اعدام پرشمار زندانیان سنی‌مذهب” به شرح ناگفته های آن روز پرداخته است که در اینجا و برای یادآوری بخش هایی از آن ذکر می شود.
“روز دوشنبه ۱۱ مردادماه ساعت پنج و نیم عصر نزدیک به یکصد نیروی ویژه، تمام هواخوری های زندان را تعطیل کردند، در همین زمان همه مرخصی‌های کارکنان بطور کامل لغو شد و زندان به دستور نیروهای ویژه اطلاعات (یا اطلاعات سپاه) در اختیار آن‌ها قرار گرفت. همه ی کادر زندان به زندان فرا خوانده شدند. روسای بندها که در روزهای معمولی بعد از ساعت سه عصر از زندان خارج می شوند همه به دستور رئیس زندان به سر کار بازگشتند.”
از دیگر موارد غیرعادی در این روز این بوده است که “زندانیان سنی‌مذهب کرد از مرغ‌های منجمد یا گوشت‌هایی که در زندان در بعضی از مواقع در فروشگاه موجود بود، هرگز استفاده نمی کردند. بر این اعتقاد بودند که «ذبح آنها نادرست و حرام است». فقط گوشتی را می خوردند که خودشان ذبح کنند. مسئولین زندان ماه‌ها بود که با خرید گوسفند زنده مخالفت کرده بودند. ولی در روز دوشنبه‌ بطور «معجزه آسایی» رئیس زندان آقای مردانی بسیار خوش اخلاق شده و با خرید دو گوسفند زنده بعد از ماه‌ها انتظار موافقت کرد و به آن‌ها اجازه داد که همان روز در آشپزخانه زندان گوسفندان را خودشان ذبح کنند. این زندانیان موقع حمل گوسفندان به داخل سالن به زندانیان دیگر سالن‌ها هم قول دادند برای‌شان تا شب گوشت قربانی خواهند فرستاد.”
اما انگار به ناگاه و در شرایطی که زندانیان درگیر پخت و پز و زندگی روزمره خود بوده اند ورق بر می گردد و ضربه از سوی نیروهای امنیتی بر ایشان فرود می آید.
“نزدیک به صد نفر نیروی ویژه و مسئولین رده بالای زندان روبروی سالن دوازده صف کشیدند. درب پایین سالن باز شد و گارد با اسلحه، باتون های برقی، گاز اشک آور، لباس‌های ویژه وکلاه‌های ماسک دار، با تمام قوا به سالن ده که تعداد سی‌و‌هفت زندانی سنی‌مذهب در آن سکنی داشتند حمله کردند.
ساعت پنج‌ونیم عصر، ماموران با «کلاه‌های درپوش دار» یکی یکی زندانیان سنی‌مذهب را پایین آورده، پابند و دست‌بند از پشت زدند. با چسب پهن دهان آن‌ها را بستند و با کشیدن کیسه ای بر سر آن‌ها، به سمت «کریدور مادر» و سلول‌های انفرادی بند پنج این زندان برده شدند.
حدود یک‌ساعت انتقال ۳۶ زندانی سالن ۱۰ به این شکل و با خشونت طول کشید و سپس به دستور رئیس زندان درب این سالن خالی را جوشکاری کردند.
تمامی تماس‌های و خطوط تلفن زندان قطع شده بود، دستگاههای پارازیت انداز برای جلوگیری از اتصال موبایلهای زندانیان فعال شده بودند و زندان به حالت آماده باش کامل درآمده بود. چندین تابوت با وانت وارد زندان شده بود. چندین خودرو مدل بالا حامل مسئولین رده بالا با موتورسیکلیت‌های اسکورت هم به زندان آمده بودند.”
بنا بر همین گزارش، “سایه اعدام” بر همه جا مستولی شده بود. “در بند هشت از ساعت هشت شب صدای بلند الله اکبر و لا اله الا الله با فریادهای بلند و جمعی شنیده می شد و این شعارها تا یک ساعت و نیم ادامه داشت. صداهای آژیرهای بلند مرتب در بند سپاه شنیده می شد.”
و انگار تنها این برنامه اعدام برای زندانیان اهل سنت نبوده است. سه زندانی مرتبط با سازمان مجاهدین خلق محبوس در سالن ۱۲ به نامهای “افشین بایمانی، صالح کهندل و محمدعلی منصوری” نیز در همان ساعت ۵ و نیم به زیر هشت احضار شده و روانه انفرادی می شوند. ایشان پس از ۵ روز از انفرادی به بند خود بازمی گردند اما “هنگام بازگشت این سه زندانی، یکی از ماموران به آن‌ها گفت “خیلی شانس آوردید که اعدام نشدید”. و در پاسخ به تعجب زندانیانی که مدعی بودند اساسا محکومیت به اعدام ندارند ادامه داد “مثل تلفن همراه که همیشه در دسترس است یک قاضی هم همراه نیروهای ویژه بود، هر کاری که دلشان می خواهد می کنند. کسی را که به اینجا می آورند برای اعدام است.  شانس آوردید به توافق نرسیدند و الا اعدام بودید.””
سرانجام ۲۵ زندانی سنی مذهب زیر حکم اعدام محبوس در زندان رجائی شهر، بدون اینکه آخرین ملاقات خود را با خانواده هایشان داشته باشند در زندان رجائی شهر اعدام شدند. در این واقعه هیچ خانواده ای به دلیل دوری و مسافت زیاد و همینطور شتابزدگی غیرمعمول در اجرای احکام این زندانیان موفق به دیدار با بستگان در آستانه اعدام خود نشد.

اسامی ۲۵ زندانی اعدام شده در آن روز که توسط هرانا احراز شد به شرح زیر است:

۱- کاوه ویسی مشهور به ماموستا خالد منصوربلاغی
۲- کیوان مومنی فرد
۳- عادل برماشتی
۴- بهروز شانظری
۵- ادریس نعمتی
۶- طالب ملکی
۷- وریا قادری فرد
۸- کیوان کریمی
۹- شهرام احمدی
۱۰- فرزاد هنرجو
۱۱- بهمن رحیمی
۱۲- مختار رحیمی
۱۳- یاور رحیمی
۱۴- کاوه (ابوبکر) شریفی
۱۵- آرش شریفی
۱۶- احمد نصیری
۱۷- محمد غریبی
۱۸- امید محمودی
۱۹- امید پیوند
۲۰- امجد صالحی
۲۱- پوریا محمدی
۲۲- شاهو ابراهیمی
۲۳- علی عراقی
۲۴- حکمت عراقی
۲۵- حمزه عراقی
لازم به ذکر است که اسامی دقیق زندانیان اعدام شده هیچگاه از سوی مراجع رسمی امنیتی و قضایی اعلام نشد و تنها پس از بازگشت بازماندگان این اعدام دسته جمعی و با تاخیر زیاد علیرغم تلاشهای گزارشگران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران مشخص شد که دقیقا چه کسانی اعدام شده اند و اسامی دقیقشان چیست.

پیکرها تحویل داده نشد

خانواده های این زندانیان ابتدا و طی تماس از زندان برای آخرین دیدار از عزیزانشان، از شهرهای دور (عموما در غرب کشور) به سوی زندان رجائی شهر حرکت کردند. اما در راه به ایشان گفته می شود که به جای ملاقات برای شناسایی عزیزانشان، که اعدام شده اند به پزشکی قانونی کهریزک مراجعه کنند.
پس از مراجعه تنها سه تن از اعضای سه خانواده مختلف به هدف شناسایی، اجازه دیدن اجساد کفن پیچ شده فرزندان خود را پیدا کردند.
هیچ کدام از پیکرها به خانواده ها برای برگزاری مراسم خاکسپاری تحویل داده نشد و توسط نیروهای امنیتی به خاک سپرده شدند. مجوز برگزاری مراسم برای هیچیک از اعدام شدگان صادر نشد.
خانواده ۲۵ زندانی سنی مذهب اجازه عزاداری نداشتند و تنها در کنج خانه هایشان، همراه با فعالین مدنی، اجتماعی و حقوق بشر به سوگ نشستند.
نهادهای قضایی عمده این افراد را به عضویت در گروه اسلامگرای “توحید و جهاد” متهم می کنند و مدعی هستند این افراد و گروه مذکور در عملیات های بمب گذاری، ترور، سرقت دست داشته اند، ادعایی که بصورت مشخص بسیاری از این زندانیان آن را رد کردند و محکومیت ها را به دلیل باورهای مذهبی خود و فعالیت های مسالمت آمیز خواندند.
همچنین پس از این اعدامها، سازمان عفو بین‌الملل نیز تبلیغات حکومت ایران علیه محکومان به اعدام در کشور را تقبیح کرد و آن را تلاشی برای منحرف کردن افکار عمومی از چگونگی روند محاکمه اعدام‌شدگان خواند. پیش از این نهاد هم سازمان ملل، اتحادیه اروپا، دولت‌های آلمان و فرانسه ازجمله سازمان‌ها و دولت‌های خارجی بودند که این اقدام دولت ایران را محکوم کرده و مورد انتقاد قرار دادند. زید رعدالحسین کمیسرارشد حقوق بشر این اقدام را «بی‌عدالتی محض» در ایران خواند.
در میان زندانیان اعدام شده، شهرام احمدی نیز وجود دارد، دبیرکل سازمان ملل متحد در گزارش ماه مارچ خود از او بعنوان مبلغ مذهبی یاد کرده بود و محکومیت او به اعدام را نمونه ای از نبود آزادی های مذهبی در ایران خوانده بود.
پدر وی پیش از اعدام شهرام احمدی گفته بود که ” بهرام را اعدام کردید، شهرام را به ما برگردانید.”
همین زندانی یعنی شهرام احمدی چندی پیش از اعدام خود در نامه ای به آقای احمد شهید، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در آن زمان می نویسد: “ما در فارسی کلمه‌ای داریم به نام «هول». هول شکلی از ترسی لحظه‌ای و مهیب است که در مواجهه با امر پیش‌بینی ناشده بر آدمی فرود می‌آید. اگر بپرسید فرق ما با آدم‌های بیرون چیست، به شما خواهم گفت که ما از خلاف‌آمد عادت در هول مدامیم، هول برای ما لحظه نیست، ما هشت سال است که «هول کردن» را صرف می‌کنیم. آقای شهید، هشت سال است که مدام هول می‌کنم، وقتی سرم را به دیوار می‌کوبند هول می‌کنم، وقتی صدای قدم‌هایشان را می‌شنوم هول می‌کنم، وقتی گاز فلفل توی صورتم می‌زنند هول می‌کنم، وقتی کاغذهایشان را می‌بینم هول می‌کنم، وقتی می‌گوید شلاق را انتخاب کن هول می‌کنم، وقتی با چشم‌بند روی آن کاغذها انگشت می‌زنم هول می‌کنم، وقتی قاضی می‌گوید «شما سنی‌های کثیف» هول می‌کنم، وقتی می‌گوید «شما کردهای کثیف»، باز هم هول می‌کنم.”
“آرزو دارم که مثل یک انسان، مثل یک متهم، در یک دادگاه عادلانه محاکمه شوم، وکیلم را دیده باشم، او پرونده‌ام را خوانده باشد، شکنجه‌گرم کنار قاضی نایستاده باشد، قاضی خشمگین نباشد، قاضی نگوید یا از مملکت شیعه می‌روید، یا می‌میرید، دادگاه از پنج دقیقه بیش‌تر باشد و من اجازه صحبت کردن داشته باشم.”