محرم و بازار پر مشتری صدای زنان مومنه!!!
دور تا دور اتاق خانمهای چادر مشکی به سر نشستهاند.
سیدرضا تنها مردی است که حضور دارد، وسط ایستاده و نوحه میخواند. کسی با شنیدن صدای نوحه گریه نمیکنند.
خانم ها با یک دست چادرشان را روی صورت نگه داشتهاند و با دست دیگر تند تند نوحهها را توی دفترهای کوچک و بزرگی که پیش رویشان باز کردهاند، مینویسند و زیر لب تکرار میکنند.
اینجا منزل سید رضا یکی از نوحه خوانهای معروف خیابان پیروزی تهران است.
این سومین سال است که از طرف او روی در و دیوار محله پلاکارد «آموزش نوحه خوانی به بانوان» نصب شده است.
کلاس های او ده روز قبل از محرم شروع میشود و روز اول محرم تمام. خانم هایی که در خانه سیدرضا جمع میشوند، بابت ده روز آموزش نوحه ۲۰۰ هزارتومان پرداخت کردهاند!
پول ها را زهرا خانم؛ همسر سیدرضا گرفته و اسمشان را داخل یک دفتر با جلد باربی نوشته است.
دفتر را روی میز جلوی در گذاشته، هرکس که وارد میشود، جلوی اسمش را امضا میکند اما بعضی از خانمها چشم شان که به جلد دفتر میافتد، گوشه لبشان را میگزند و به زهرا خانم تذکر میدهند.
یکی از انها به دفتر اشاره میکند میگوید:
«زهرا خانم اینجا مجلس امام حسینه، این چیه دیگه.»
زهرا خانم میخندد و میگوید: «دفتر بچههاست...»
بعضی خانم ها جلسهای پول میدهند. هر روز که میآیند بیست هزارتومان لای دفترچه میگذارند و اسمشان را به لیست بلند بالای زهراخانم اضافه میکنند.
خانم های حاضر فقط از اهالی محل نیستند.
خیلیها از راه دورتر میآیند. بعضیها از شاگردان قدیمی هستند و این سومین سال است که پای نوحه خوانی سیدرضا مینشینند.
مثل عالم خانم که تند تند همه نوحهها را یادداشت میکند و گه گداری که سیدرضا دنبال نوحه می گردد، پیشنهادهایش را مطرح میکند.
مثلا میگوید: «آقا سید نوحه جدید حضرت قاسم بخوان ...»
و سید رضا شروع میکند: «گشته غارت عزیزم رخت دامادی تو ...»
سیدرضا گاهی در کسوت یک استاد فرو میرود و سبک درست خواندن نوحه را آموزش میدهد، مثلا گاهی یک نوحه را غلط میخواند و با خنده میگوید: «اینطوری نخونیدها خراب میشه.»
عالم خانم بلند بلند با کنار دستیهایش حرف می زند:
«نوحههای سید رضا قشنگ است. مسخره نیست. شعرهایش سنگین است. پولی که میگیرد نوش جانش....»
سیدرضا از وقتی نوجوان بوده، نوحه خوانی را شروع کرده و حالا حدود سی سالی میشود که نوحه میخواند.
اوایل فقط در محله خودشان میخوانده اما الان سال هاست که فقط ظهر عاشورا به محله خودشان میآید.
یکی از خانم ها میگوید: «صدای سید خیلی گرم است. نرخش هم بالارفته.»
اما همه میدانند که سید ظهر عاشورا برای دسته هیات مسجد امام جواد مجانی میخواند.
موقعی که سیدرضا دنبال نوحه میگردد، خانمها با هم صحبت میکنند. از حرفهایشان پیداست که سرشان از اول محرم شلوغ است. یکی میگوید:
«دهه اول صبحها که اصلا وقت ندارم. از قبل دعوتم. شبها هم که حاج اقا اجازه نمیده جایی بروم...» حاج اقا را یک جور غلیظ میگوید و به خانم کنار دستیاش چشمک میزند.
حاج علی آهی، رئیس هیات مدیره خانه مداحان با اشاره به تغییر سبک مداحی میگوید:
« این شیوههای جدیدی که بعضیها میخوانند، مورد رضای خدا نیست، چون هم شعرشان، هم روضهشان و حتی خواندشان غیر شرعی است.
سیدرضا گاهی به شیوه بنیامین بهادری شعرها را میخواند و گاه صدایش شبیه صدای سیاوش قمیشی میشود و میگوید:
« خاک تو چشمای منه /زیارتت رویای منه/ حریم تو ماوای منه /سرزمینه مولای منه /دنیای منه» یکی از خانمها میگوید: «آقا سید یک کمی زنانه بخانید. ما که نمیتوانیم صدایمان را شبیه مردها کنیم.»
سید لبخندی میزند و صدایش را نازک میکند و کلمات را آرام آرام بر زبان میراند.
علی آهی میگوید: «از من به خانمها سفارش، نکند در این شب های عزیز نامحرمی صدای این زنان مومنه را بشنود و لذت ببرد.
به خانم های مداح توصیه می کنم در مجالس صدای بلندگوها را کم کنند تا صدایشان به گوش نامحرمان نرسد.»
رسیدن آواز صدای زنان به گوش مردان نامحرم از سوی بسیاری از آیات عظام حرام است. آ
آخر مجلس شده، زهرا خانم سینی چای را دور میگرداند و خانم ها مشغول صحبت شدهاند.
از نرخ مداحی حرف میزنند. یکی از انها میگوید: «شنیدهام مداحان اسم و رسم دار فقط محرم و صفر کار میکنند و بقیه سال مشغول استراحتند.»
هر کدام از خانمها یک کارت ویزیت دارند. نام خانوادگی شان با چند شماره تلفن روی کارت ها چاپ شده، کارت ها را لای دفتر باربی میگذارند و یکی یکی موقع خداحافظی به زهرا خانم سفارش میکنند در ایام محرم که هر روز در خانهاش مراسم خواندن زیارت عاشورا دارد، کارت ها را جلوی چشم بگذارد.
دفتر باربی پر از کارت شده است از کارت های سیاه و سفید ساده تا برزاق و فانتزی.
گزارشی از ایران وایر
دور تا دور اتاق خانمهای چادر مشکی به سر نشستهاند.
سیدرضا تنها مردی است که حضور دارد، وسط ایستاده و نوحه میخواند. کسی با شنیدن صدای نوحه گریه نمیکنند.
خانم ها با یک دست چادرشان را روی صورت نگه داشتهاند و با دست دیگر تند تند نوحهها را توی دفترهای کوچک و بزرگی که پیش رویشان باز کردهاند، مینویسند و زیر لب تکرار میکنند.
اینجا منزل سید رضا یکی از نوحه خوانهای معروف خیابان پیروزی تهران است.
این سومین سال است که از طرف او روی در و دیوار محله پلاکارد «آموزش نوحه خوانی به بانوان» نصب شده است.
کلاس های او ده روز قبل از محرم شروع میشود و روز اول محرم تمام. خانم هایی که در خانه سیدرضا جمع میشوند، بابت ده روز آموزش نوحه ۲۰۰ هزارتومان پرداخت کردهاند!
پول ها را زهرا خانم؛ همسر سیدرضا گرفته و اسمشان را داخل یک دفتر با جلد باربی نوشته است.
دفتر را روی میز جلوی در گذاشته، هرکس که وارد میشود، جلوی اسمش را امضا میکند اما بعضی از خانمها چشم شان که به جلد دفتر میافتد، گوشه لبشان را میگزند و به زهرا خانم تذکر میدهند.
یکی از انها به دفتر اشاره میکند میگوید:
«زهرا خانم اینجا مجلس امام حسینه، این چیه دیگه.»
زهرا خانم میخندد و میگوید: «دفتر بچههاست...»
بعضی خانم ها جلسهای پول میدهند. هر روز که میآیند بیست هزارتومان لای دفترچه میگذارند و اسمشان را به لیست بلند بالای زهراخانم اضافه میکنند.
خانم های حاضر فقط از اهالی محل نیستند.
خیلیها از راه دورتر میآیند. بعضیها از شاگردان قدیمی هستند و این سومین سال است که پای نوحه خوانی سیدرضا مینشینند.
مثل عالم خانم که تند تند همه نوحهها را یادداشت میکند و گه گداری که سیدرضا دنبال نوحه می گردد، پیشنهادهایش را مطرح میکند.
مثلا میگوید: «آقا سید نوحه جدید حضرت قاسم بخوان ...»
و سید رضا شروع میکند: «گشته غارت عزیزم رخت دامادی تو ...»
سیدرضا گاهی در کسوت یک استاد فرو میرود و سبک درست خواندن نوحه را آموزش میدهد، مثلا گاهی یک نوحه را غلط میخواند و با خنده میگوید: «اینطوری نخونیدها خراب میشه.»
عالم خانم بلند بلند با کنار دستیهایش حرف می زند:
«نوحههای سید رضا قشنگ است. مسخره نیست. شعرهایش سنگین است. پولی که میگیرد نوش جانش....»
سیدرضا از وقتی نوجوان بوده، نوحه خوانی را شروع کرده و حالا حدود سی سالی میشود که نوحه میخواند.
اوایل فقط در محله خودشان میخوانده اما الان سال هاست که فقط ظهر عاشورا به محله خودشان میآید.
یکی از خانم ها میگوید: «صدای سید خیلی گرم است. نرخش هم بالارفته.»
اما همه میدانند که سید ظهر عاشورا برای دسته هیات مسجد امام جواد مجانی میخواند.
موقعی که سیدرضا دنبال نوحه میگردد، خانمها با هم صحبت میکنند. از حرفهایشان پیداست که سرشان از اول محرم شلوغ است. یکی میگوید:
«دهه اول صبحها که اصلا وقت ندارم. از قبل دعوتم. شبها هم که حاج اقا اجازه نمیده جایی بروم...» حاج اقا را یک جور غلیظ میگوید و به خانم کنار دستیاش چشمک میزند.
حاج علی آهی، رئیس هیات مدیره خانه مداحان با اشاره به تغییر سبک مداحی میگوید:
« این شیوههای جدیدی که بعضیها میخوانند، مورد رضای خدا نیست، چون هم شعرشان، هم روضهشان و حتی خواندشان غیر شرعی است.
سیدرضا گاهی به شیوه بنیامین بهادری شعرها را میخواند و گاه صدایش شبیه صدای سیاوش قمیشی میشود و میگوید:
« خاک تو چشمای منه /زیارتت رویای منه/ حریم تو ماوای منه /سرزمینه مولای منه /دنیای منه» یکی از خانمها میگوید: «آقا سید یک کمی زنانه بخانید. ما که نمیتوانیم صدایمان را شبیه مردها کنیم.»
سید لبخندی میزند و صدایش را نازک میکند و کلمات را آرام آرام بر زبان میراند.
علی آهی میگوید: «از من به خانمها سفارش، نکند در این شب های عزیز نامحرمی صدای این زنان مومنه را بشنود و لذت ببرد.
به خانم های مداح توصیه می کنم در مجالس صدای بلندگوها را کم کنند تا صدایشان به گوش نامحرمان نرسد.»
رسیدن آواز صدای زنان به گوش مردان نامحرم از سوی بسیاری از آیات عظام حرام است. آ
آخر مجلس شده، زهرا خانم سینی چای را دور میگرداند و خانم ها مشغول صحبت شدهاند.
از نرخ مداحی حرف میزنند. یکی از انها میگوید: «شنیدهام مداحان اسم و رسم دار فقط محرم و صفر کار میکنند و بقیه سال مشغول استراحتند.»
هر کدام از خانمها یک کارت ویزیت دارند. نام خانوادگی شان با چند شماره تلفن روی کارت ها چاپ شده، کارت ها را لای دفتر باربی میگذارند و یکی یکی موقع خداحافظی به زهرا خانم سفارش میکنند در ایام محرم که هر روز در خانهاش مراسم خواندن زیارت عاشورا دارد، کارت ها را جلوی چشم بگذارد.
دفتر باربی پر از کارت شده است از کارت های سیاه و سفید ساده تا برزاق و فانتزی.
گزارشی از ایران وایر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر