۱۳۹۳ آبان ۲۶, دوشنبه

فقر، روز را "بی اندیشه" به سر بردن است

فقر ، چیزی را " نداشتن " است
ولی آن چیز
پول نیست
طلا و غذا نیست
فقر، گرسنگی نیست
فقر، عریانی هم نیست
فقر ،با سلاح "مذهب" ربودن مغزی است که فکر می کند
فقر، همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفتۀ كتابفروشی می نشیند
فقر، تیغه های برندۀ ماشین بازیافت است،كه روزنامه های برگشتی را خرد می‌كند
فقر ، كتیبۀ سه هزار ساله‌ای است كه روی آن یادگاری نوشته‌اند
فقر، پوست موزی است كه از پنجره یك اتومبیل به خیابان انداخته می‌شود
فقر ، همه جا سر می‌كشد
فقر، شب را " بی غذا " سر كردن نیست
فقر، روز را "بی اندیشه" به سر بردن است....

زنده یاد صمد بهرنگی

صمد بهرنگی (زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ تبریز - درگذشت ۹ شهریور ۱۳۴۷ قره داغ) معلم، منتقد اجتماعی، مترجم، داستان‌نویس، و محقق در زمینه فولکلور آذربایجانی بود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر