۱۳۹۴ خرداد ۳۰, شنبه

"ندا در آن روزها تنها نبود بلکه صدای او رساتر بود ..."





"ندا در آن روزها تنها نبود بلکه صدای او رساتر بود ..."
'شش سال سال از رفتن او گذشت'
ولی حیف که بعداز چند سال بعضی از این مردم نا سپاس خون به ناحق ریخته 
شده او را پایمال کردند و این امت فراموشکار مظلومیت او را به فراموشی سپردند!
************************
**قاتل ندا:
عباس کارگرجاوید فردی از اعضای بسیج است که متهم است گلوله‌ای
که منجر به مرگ ندا آقاسلطان شد را شلیک کرده‌است و بعدها تصاویر
و مشخصات شخصی وی در اینترنت پخش شد.
آرش حجازی، پزشکی که هنگام جان سپردن ندا بر پیکر وی حاضر بوده‌است
گفت که وی را در حالی که فریاد می‌زده :
«نمی‌خواستم بکشمش» دیده‌است.
چند هفته پس از قتل ندا عکس‌ها و مشخصات وی به طور گسترده در اینترنت پخش شد
خانواده آقاسلطان از وی به اتهام قتل فرزندشان شکایت کردند.
هاجر رستمی مطلق، مادر ندا در مرداد ۱۳۸۹ در حالی که ۱۴ ماه
از قتل فرزندش می‌گذشت در گفتگویی با روزآنلاین گفت که قاضی پرونده
حکم جلب وی را صادر کرده‌است ولی وی ناپدید شده‌است.
**ندا آقاسلطان روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ (۲۰ ژوئن ۲۰۰۹)
در محلهٔ امیر آباد تهران - خیابان کارگر شمالی، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچهٔ خسروی به ضرب گلوله کشته شد.
به نوشته هفته نامه تایم، لحظه جان سپردن وی پربیننده‌ ترین مرگ یک انسان
در تاریخ بشریت شد!!!
آرامگاه ابدی / بهشت زهرا - قطعه ۲۵۷ - ردیف ۴۱ - شماره ۳۲
ندای عزیزم باور داشته باش هنوز مردان و زنانی هستند که هر روز به یاد تو باشند
به یاد تمام کشته شدگان و اعدامی‌های37 سال حکومت جمهوری اسلامی
یادشان گرامی و نامشان همیشه جاودان
***********************
به یاد ندا آقا سلطان از شاهین نجفی
صبح بلند شد از خوابو تو آینه خودشو دید که شده بود عینه
یه جنازه که خیلی وقته مرده بوداون زندگی نکرد فقط زنده بود
تلویزیون و روشن کرد و دیدخیابون پر از مردم بعید
که این همه زن و مرد و پیر و جوونریختن بیرون و وقتش رسیده
که شنیده بود حق گرفتنیه حق میمونه ناحق که رفتنیه
مادرش نهی ش کرد و گفت نرو این همه که مردن یا تو بندن چی شد؟
کسی میاد بپرسه حالشونو کی جواب میده و میدونه دردشونو
بخدا تکون نمیخوره آب از آب حق چیه فقط اسمش اومده تو کتاب
اما ندا ندایی از تو خیابونا میشنید که میگفت ندا بیا
امروز روز توی توی خیابون میخوان عروسی بگیرن برات ندا جون
که مسیح مرگ و بزایی باکره امیر آباد خون می خواد منتظره
داماد گلولست و میشینه تو تنتحجله آمادس واسه بردنت
"خدا ببین حرمتت و شکستن مریم باکرت و به گلوله بستن
ببین افتادیم گیر یه مشت درنده ببین قیمت آدم اینجا چنده"
تو با نیگات چی میخواستی بگی ندا من خفه خون نمیگیرم این صدا
جاریه توی کوچه پس کوچه های شهر از خون تو قرمز سنگ فرشا
بخواب چشماتو رو هم بذار ندا دیگه ترسی نداری که چی میشه فردا
بخواب که اگه من و ما بیداریم اسم تو تکثیر میشه تو خیابونا
دست از خونش بردارین بند نمیاداین خون هزار ساله که جاریه
این خون ندا نیست خون وطنه وطن غریب وطنی که بی کفنه
وطنی که از توش من و فراری دادن آدمایی که حتی با خودشون بدن
چه انتظاری که کسی مث ندا رو نکشنش و به گلوله نبندن
من ولی اما اگر شایددیگه نمیگم فقط یه چیز باید
من حقم و میخوام و صد تا مث ندا تو خیابونن همه یک صدا
بکشید مارو حق گرفتنیه حق می مونه نا حقه که رفتنیه
تا وقتی که کسی حقمون و نداده هر روز هر شب همین بساطه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر