۱۳۹۴ خرداد ۳۱, یکشنبه

الله همان بت سنگی خانه کعبه

الله همان بت سنگی خانه کعبه
الله نام بت سنگی تازیان جنایتکار و راهزن است , اکبر هم به تازی به معنای بزرگ, بنابراین الله اکبر یعنی بت بزرگ یا بت سنگی بزرگ است.
اصنام
«اصنام» جمع «صنم» و در لغت به معنای مجسمه و تندیس و بت است که اصل آن، از واژه عبری یا آرامی «صلم» گرفته شده است. صلم و «صلمن» از واژهایی هستند که در متون مسند به معنای تندیس آمده اند.صنم در اصطلاح، به الهه های جاهلی گفته می شود که از چوب یا زر و سیم ساخته می شود و صورتی انسانی دارد.اصنام برای نزدیکی به خدایان دروغین، در معابد به آنها تقدیم می شد، این الهه ها وظیفۀ اجابت دعا و برآوردن آرزوها و شفای بیماران تازی را بر عهده داشتند و به عنوان نذر به الهه های معبد تقدیم می شدند.
«اوثان» جمع «وثن»، بت هایی از جنس سنگ بوده اند که رمز و سمبل خدا بوده اند و برایشان قربانی هایی تقدیم می شده است.
«انصاب» نیز به سنگ های غبارآلوده ای می گفتند که در جایی نصب می کردند و در اطرافشان می چرخیدند و به این گونه، «دوار» می گفتند و نزد آنها قربانی می کردند.در ابتدا بر روی سنگ ها قربانی می شده است(مذبح) که به مرور زمان، مقدس شده، جانشین خدایان شدند. انصاب را «رجس»، و قربانی بر آنها را «عمل شیطانی» معرفی می کند.
نخستین پرستندگان بت ها را در میان اعراب، فرزندان اسماعیل دانسته اند. زمانی که تنگی زندگی، ایشان را به کوچ اجباری از مکه وادار ساخت، هر خانواده، سنگی را از حرم برای حرمت به آن با خود برد و در هر منزلی مانند کعبه به دور آن می چرخید. این عمل در نسل های بعد، جای خود را به پرستش بت سنگ های حرم داد. نیز گفته اند که «عمرو بن ربیعۀ لحی» بعد از مسافرت به «بلقاء شام» با خود بتانی را آورده، مردم را به پرستش آنها وادار ساخت. علاقه به بت و پرستش آن، چنان در خمیره عرب سرشته شد که تا سیصد و شصت بت با اشکال و اندازه های مختلف در کعبه نگهد اری می کردند؛ اما تعدادی از این بت ها احترام و اهمیت بیشتری داشتند که به برخی از آنها اشاره می شود:
خدای تازیان و اعراب جاهل و بت پرست سه زن به نام های لات ،منا و عزی داشته است. 
منات
قدیمی ترین بت عرب که در کنار دریا از ناحیه «مشلّل» در «قدید» میان مکه و مدینه نصب شده بود و تمامی اعراب، آن را بزرگ می شمردند و به نام آن قربانی می کردند. در این میان، اوس و خزرج، نزد این بت، حجشان را پایان می دادند و سرشان را می تراشیدند.
منات، یکی از سه زن خدای تازی است که از آن یاد شده است. در معنای این بتِ مؤنث آورده اند که از ریشه «منی»به معنای «ریختن» است. وجه تسمیه منات را بدان خونی دانسته اند که بعد از قربانی بر این بت ریخته می شده است. البته این دلیل، منطقی به نظر نمی رسد؛ زیرا به این معناست که این بت تا مدت ها بدون نام پرستش می شده و سپس نامی پیدا می کرده است. دیگران نیز منات را از کلمه "منا " و "منیه" و به معنای «مرگ و تقدیر» گرفته اند که آن را با یکی از خدایان بابلی به نام «مامناتو» یکی می دانسته اند. منات، نزد عرب ها نماد مرگ است؛ ولی بابلیان، آن را نماد تقدیر می دانستند. در تصور عرب، «قضا و قدر» مذکر است، نه مؤنث و ایشان، نزد این بت از تیرهای قرعه(ازلام) استفاده نمی کردند.
«لات»
دومین بت معروف عرب «لات» نامیده می شد. این بت، سنگ سفید رنگی بود که تنی چند از یهود، نزد آن «سویق» (سبوس) می کوبیدند. درباره پدید آمدن این بت، اسطوره هایی در میان مردان قدیم رواج داشته است. آنان لات را منسوب به مردی از ثقیف می دانسته اند که روی این صخره، نان می پخته و به تازیان می فروخته است. بعد از مرگ او «عمرو بن ربیعه» به مردم گفته بود که مرد ثقیفی به داخل صخره فرو رفته است و مردم را به پرستش آن بت واداشته بود. لات، بت ویژۀ مردم ثقیف بود و آنان برای آن، خانه ساخته بودند و آن خانه را از کعبه برتر می دانستند.
این الهۀ مؤنث، نزد بابلیان و قبایل عرب، خدای خورشید بود و آن را «الهه فصل تابستان» می دانستند. پرستش لات، هر چند به صورت یک صخره و بدون شکل بود، به سبب اعتقاد به روحی که درون آن وجود داشت، در چارچوب «مذهب فیتیشم» قرار خواهد گرفت.
عزی
«عزی» سومین بت عرب است که پس از لات و منات ساخته شده و بت اختصاصی قریش بوده و به تدریج در قبیله های دیگر نیز پرستش شده است. عزی را با «عشتار» دختر خدای «سین» در اسطوره های بابلی برابر دانسته اند. «عشتار» در افسانه های بابلی، تموز، سمبل فصل زمستان بود، سپس نماد فراوانی، دوستی و زیبایی شد و بعدها به صورت دختر خدا در آمد و سرانجام نزد یونانیان به «زهره» تبدیل شد. عزی نیز مظهر زمستان بود، این بت در «وادی نخله» به صورت سه درخت شور گز درآمد و الهۀ سرسبزی شناخته شد. عزی نزد عرب جاهلی با ازدواج و زناشویی پیوند داشت؛ چنان که «عشتار» الهه محبت و عشق جسمانی بود.این الهه، بعد از فتح مکه از سوی «خالد بن ولید» از میان رفت. عزی، قربانگاهی به نام «غبغب العزی» نیز داشته است.
هبل
هبل، بت قریش و بزرگ ترین بت کعبه بود. آن را به صورت انسان تراشیده بودند. جنس آن از عقیق سرخ بود، دست راستش شکسته شده بود و دستی از طلا برایش ساخته بودند و آن را «هبل خزیمه» می گفتند. «خزیمه بن مدرکه» کسی بود که این بت را در کعبه نصب کرد. از لام معروف قریش، یعنی تیرهایی که بر آن، فعل های امر و نهی نوشته شده بود، در برابر این بت قرار داشت و پاکی نژاد نوزادان، نکاح، تجارت، سفر، جنگ و نزاع را از او اجازه می گرفتند. برخی نیز بر این اعتقادند که او با «بعل» عبریان یکی می دانند و آن را خدای نعمت، فروانی و زراعت می شناسند.
اساف و نائله
زن و مردی یمنی هستند که که به اصطلاح در کعبه مسخ شدند و مردم آنها را برای عبرت دیگران، جلوی کعبه نصب کردند. «اساف» به صورت مرد و «نائله» را زنی دانسته اند که در سعی صفا و مروه، آنها را استلام می کردند!!.
ذوی الشری
بت بنی حارث از قبیله ازد بود که به صورت «داوزارس» در کتیبه های پترا و بصری آمده است و معادل «دیونوس» یونانیان است. در مرکز نبطی ها (قرن دوم وسوم ق.م.) در «سلع» ـ بنابر نقل تورات ـ قرار داشت که در زبان یونانی بدان «بطرا» می گفتند. شاید«بطرا» ترجمه یونانی «سلع» باشد که کلمه عبری یا سریانی است. بطرا معبد بسیار بزرگی برای بت "ذی الشری" است که خدای سرسبزی و شراب بوده است.
ذو الخلصة
ذو الخلصة، بت خثعم و بجیله بود. این بت، صخره سفیدی بود که شکل تاجی بر سر آن تراشیده بودند. این بت در یمن بود و بتخانۀ آن را «کعبه یمانی» می گفتند.
این بت ها را ابتدا قوم نوح می پرستیدند و پس از ایشان، اعراب به پرستش آنها پرداختند. اینان بت هایی بودند که بعد از طوفان در زیر گل و لای، مدفون شده بودند، تا زمانی که دوباره سر برآوردند.
ودّ
«ود» یکی از نام های ماه در متون عربستان جنوبی، ثمودی و لحیانی بوده است. این بت در «دومة الجندل» مقام داشته است و عرب های جنوبی در یمن، الهه های خویش را «ثالوث مقدس» ـ که همان ماه، خورشید و زهره بودند ـ می پرستیدند. ودّ، الهه بزرگ بود که شوهر محسوب می شد و این بت، هنگام پیدا شدن اسلام جنایتکار، نزد «بنی عامر» بود که پرده دار آن بودند.
«یعوق» نزد «قبیله بنی کهلان» در یمن و به شکل «اسب» و یغوث به شکل شیر بوده است. پژوهشگران، این بت را مصری دانسته اند و بت شیرمانندی را به نام «تغنوت» شناسایی کرده اند.
«نسر» نیز به معنای کرکس از بتان بنی ارم بوده است که در زبان عبری به صورت «نشر» و در تلمود، «نثرا» آمده است.
«سواع» نیز نزد بنی هذیل در «رهاط ینبع» بوده است. «سواع» به معنای الهه مرگ و شرور بوده و در مقابل «یعوق» قرار داشته که به معنای محافظ از مرگ و شر بوده است.
«یغوث» به معنای چیزی است به آن استغاثه و از او کمک خواسته می شود. اینجا ذکر این نکته ضروری می نماید که اعراب، فقط حیوان های زنده را می پرستیدند و وجود این بت ها به شکل حیوان، نشانۀ ورود از فرهنگ و سرزمین های دیگر است.
فلس، رفاعه و اقصر
بتی از قبیله «طی» در میان «کوه اجا» بود و «رفاعه» بتی سرخ رنگ، مایل به سیاه بوده است.
از دیگر بت های عرب، می توان به بت «سعد» در ساحل جده، «اقیصر» بت لخم، عائم، بعیم، باجر، عمیانس، ذوالکعین، اشهل، اوال و ... اشاره کرد.
همان گونه که دیدید اعراب و تازیان جاهل و بت پرست, بت های گوناگونی را میپرستیدند که بعدها همه آنها را ویران کردند و تنها بتی که بر جای ماند همین بت سنگی بزرگ به نام الله در مکا عربستان است که به نام خدای تازیان هم معروف میباشد, و هنگامی که اعراب جاهل و مسلمانان نادان و ابله میگویند الله اکبر به معنی بت سنگی بزرگ است و بیهوده نیز در اطراف آن میچرخند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر