۱۳۹۴ فروردین ۶, پنجشنبه

خط فقر و پدیده ی شرم آور کودکان خیابانی در ایران اسلامی!


فقر

اولین قدم در مطالعه فقر و تعیین خط فقر، معرفی شاخص یا معیار سنجش فقر است. شاخص فقر می‌ تواند صورت‌ های مختلفی داشته باشد که عمده ترین آن ها سه عنصر زیر است:
1- مصرف یک سبد خاص از کالاها؛ 2- هزینه کل؛ 3- درآمد کل.
از فقر به عنوان مادر همه آسیب های اجتماعی نام برده می شود. فقر، از بنیادی ‌ترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده، بلکه بر طبق آمارهای موجود در حال افزایش است.
به پدیده فقر می توان از زوایای مختلفی نگاه کرد. از زاویه فقر فرهنگی، فقر اقتصادی، فقر جسمانی و غیره. اما آن چه که در این جا مورد بحث ماست، فقر مالی و اقتصادی است.
اگر خانواری غذای کافی برای خوردن، سرپناه لازم و پوشاک مناسب نداشته باشد فقیر تلقی می ‌شود. این روش در سال‌ های اخیر برای کشورهای در حال توسعه تحت عنوان (نیازهای اولیه) مطرح می ‌شود.
در جوامعی که بی کاری، تورم، گرانی و فقر مهار شدنی نیست در این میان، کودکان خانواده های فقیر و محروم، آسیب های بیش تری می بینند و در واقع از دوران زیبای کودکی، جز درد و رنج چیزی نصیب شان نمی شود.
در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، با توجه به افزایش سطح مالی خط فقر و اختلاف فاحش آن با حداقل دست مزد رسمی‌ ارائه شده از سوی وزارت کار، ورود کودکان طبقات و اقشار تهی دست به بازار کار شتابی خطرناک یافته است.
هم چنین بر اثر هدف‌ مند‌سازی یارانه ها و سخت ‌تر شدن شرایط تولید، روزبروز علاقه کارفرمایان برای بهره کشی از کودکان بیش تر می‌ شود و در این عرصه قانون ممنوعیت کار افراد زیر پانزده سال اجرا نمی شود.
در گزارشی آمده است: کودکان خیابانی با مرگ تدریجی در حال نابود شدن هستند و هیچ کس‌ نگران آن‌ ها نیست و بعضا در کنار خیابان‌ ها می ‌میرند و وحشتناک تر این که‌ باندهای قاچاق، بسیاری از کودکان خیابانی را دزدیده و برای تخلیه و فروش‌ اعضای داخلی بدن، آن‌ها را به ترکیه می ‌برند. (روزنامه رسالت 22 مهر 1381، به‌ نقل از خبرگزاری ایرنا)
امروز پدیده‌ کودک خیابانی در جهان، که ریشه در فقر دارد بسیار شرم آور است به طوری که شمار چنین افرادی در سراسر جهان‌ به 145 میلیون نفر می‌ رسد و بیش ‌تر از آنان در آسیا و آمریکا زندگی‌ می ‌کنند.
بیش‌ تر این کودکان در خیابان ها و پارک ها، همواره در معرض خطرات مختلفی چون اعتیاد، پخش مواد مخدر، تن فروشی، دزدی، تجاوز، بیماری های مسری، مرگ، زندان و غیره قرار دارند. برخی باندهای مافیایی شدیدا از آن ها بهره کشی و سوء استفاده می کنند.
آنان برای گذران زندگی خود و یا کمک به خانواده هایشان به مشاغلی کاذبی چون روزنامه فروشی، گل فروشی در چهار راه‌ها، وزن‌ کشی، فروش فال، تکدی‌گری، جمع آوری پلاستیک و آهن و غیره از درون اشغال ها برای فروش، فروش کیسه‌ پلاستیک و آدامس، پاک کردن شیشه اتومبیل‌ ها و مانند آن مشغولند و به معنای واقعی نه تنها هیچ لذتی از زندگی نمی برند، بلکه زندگی بسیار دردناک و تلخی نیز دارند.
سازمان بهداشت جهانی در مورد سوء استفاده جنسی از این کودکان اعلام‌ می‌دارد که بیماری‌های درمان ناپذیری چون ایدز و جذام در آن‌ها مشاهده‌ شده است.
مطابق آمار یونیسف (صندوق حمایت از کودکان ملل متحد)، حدود ۲۱۵ میلیون کودک مجبورند کار کنند و بسیاری از آنان به کارهایی خطرناک یا غیر انسانی مشغولند!
سازمان یونیسف، بر این اعتقاد است اگر فردی از دو یا چند عامل فوق بی بهره باشد در شمار فقرای جهان قرار می گیرد. بنابراین، بسیاری از کودکان کار و خیابانی و نیز کودکانی که در کارگاه های زیرزمینی به کار گمارده می شوند از تغذیه، بهداشت، آموزش، خانه، تفریح و اطلاعات لازم و کافی بهره مند نیستند، در نتیجه آن ها بخش مهمی از فقرای کشورمان را تشکیل می دهند. در ضمن بانک جهانی، خط فقر را در آمد زیر دو دلار می داند و با این حساب فقیر کسی است که درآمدش زیر دو دلار باشد.





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر